آرزوهای سبز، سایه‏‏‏‏‌های خاکستری

در پنج سال‌گذشته، شرکت‌های بزرگ نفتی در اروپا به‌ویژه غول بریتانیایی بریتیش پترولیوم (BP)، شرکت هلندی-بریتانیایی شل(Shell) و شرکت نروژی اکینور(Equinor)، به‏‏‏‏‌طور آشکار تلاش کردند تا مسیر خود را از صنایع فسیلی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر تغییر دهند. این حرکت با هدف کاهش وابستگی به نفت و گاز و کاهش اثرات منفی تغییرات اقلیمی بود، با این‌حال امروز این شرکت‌ها از مسیر خود فاصله گرفته و بیشتر بر تولید نفت و فرآورده‌های جانبی تمرکز دارند. این چرخش معنا‌دار از اهداف بلندمدت و سبز، بسیاری را بر آن داشته که در مورد آینده صنعت انرژی و محیط‌زیست تردید کنند. آیا عقب‌نشینی از اهداف تجدیدپذیر به‌عنوان یک استراتژی پایدار می‌تواند منجر به افزایش سودآوری شود و اینکه چنین رویکردی چه پیامدهایی برای جامعه و سیاره ما خواهدداشت؟
یکی از اصلی‌ترین دلایل عقب‌نشینی این شرکت‌ها، بحران انرژی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین اعلام‌شده‌است. این جنگ که موجب افزایش قیمت جهانی نفت و گاز شد، به‌‌‌‌‌طور ناخواسته صنعت انرژی را به سمت سوخت‌های فسیلی سوق داد. این تغییر در تقاضا برای نفت و گاز باعث شد شرکت‌های نفتی از پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر که به‌ویژه در مرحله‌‌‌‌‌های اولیه با مشکلات مالی و اجرایی مواجه بودند، فاصله بگیرند. هزینه‌های بالای تولید انرژی بادی و خورشیدی، مشکلات زنجیره تامین و نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بیشتر برای مقابله با چالش‌های فنی، این شرکت‌ها را مجبور به بازنگری در استراتژی‌های خود کرد. در این میان، چرخش شرکت بریتانیایی BP به‌ویژه برجسته است. مدیرعامل این شرکت، موری آوچینکلوس، اعلام‌کرده؛ قصد دارد‌میلیاردها دلار در پروژه‌های نفت و گاز سرمایه‌گذاری کند و در عین‌حال بسیاری از پروژه‌های تجدیدپذیر خود را به‌ویژه در حوزه انرژی بادی و هیدروژن کاهش دهد. بریتیش پترولیوم نه‌‌‌‌‌تنها توسعه پروژه‌های انرژی سبز خود را به تعویق انداخته، بلکه در حال فروش دارایی‌های انرژی‌های تجدیدپذیر خود است. تصمیمات مشابهی نیز در شرکت‌های چندملیتی شل و اکینور اتخاذ‌شده‌است. شل، به‌ویژه در حوزه پروژه‌های هیدروژن و بادی فراساحلی، از برنامه‌های خود عقب‌نشینی‌کرده و در تلاش است تا در رقابت با غول‌های انرژی آمریکایی (اکسون و شورون) جایگاه خود را در صنعت نفت و گاز تقویت کند.

عوامل اقتصادی و فنی
در دنیای انرژی، مشکلات اقتصادی و فنی همیشه به‌عنوان یک چالش بزرگ مطرح بوده‌اند. در مورد انرژی‌های تجدیدپذیر، به‌ویژه انرژی بادی فراساحلی، این معضلات به‌‌‌‌‌طور ویژه‌ای محسوس هستند. توربین‌‌‌‌‌های بادی فراساحلی به دلیل شرایط خاص دریا، هزینه‌های بالاتری دارند و نصب آنها از نظر فنی پیچیده‌‌‌‌‌تر است. هزینه‌های نصب این توربین‌‌‌‌‌ها طی دو سال‌گذشته به‌‌‌‌‌طور میانگین ۴۰‌درصد افزایش‌یافته، به‌طوری که هزینه هر‌مگاوات ساعت برق تولیدی از توربین‌‌‌‌‌های بادی فراساحلی اکنون حدود ۲۳۰ دلار است که این مبلغ بیش از سه‌برابر هزینه تولید برق از توربین‌‌‌‌‌های بادی خشکی است. با توجه به این مسائل، بسیاری از پروژه‌های بادی فراساحلی که در گذشته درحال‌توسعه بودند، یا متوقف‌شده‌‌‌‌‌اند یا با تاخیرهای جدی مواجه شده‌اند. پروژه‌های هیدروژن نیز با چالش‌های مشابهی روبه‌رو هستند. بسیاری از شرکت‌های بزرگ انرژی به‌ویژه BP که زمانی قصد داشتند به‌‌‌‌‌طور گسترده به سمت تولید هیدروژن حرکت کنند، اکنون با مشکلات زیادی در این زمینه روبه‌رو هستند. تکنولوژی‌‌‌‌‌ تولید هیدروژن هنوز به مرحله تجاری‌‌‌‌‌سازی نرسیده و هزینه‌های بالای آن، توسعه این بخش را دشوار کرده‌است.

چرخش استراتژیک شل و اکینور
شل و اکینور نیز همچون BP تصمیم به کاهش یا حتی فروش دارایی‌های تجدیدپذیر خود گرفته‌‌‌‌‌اند. شل با هدف بازگشت به ریشه‌‌‌‌‌های خود در صنعت نفت و گاز و تقویت موقعیت خود در بازار انرژی، بسیاری از پروژه‌های خود را در زمینه هیدروژن و انرژی‌های بادی فراساحلی متوقف کرده‌است. مدیرعامل شل، وائل ساوان، در اظهارات اخیر خود بر این نکته تاکید‌کرده که شرکت به‌‌‌‌‌جای تمرکز بر پروژه‌های بلندمدت و پرهزینه، باید به‌دنبال بهبود سودآوری در کوتاه‌مدت باشد. این سیاست باعث‌شده که شل، برنامه‌های خود برای کاهش انتشار کربن تا سال‌۲۰۳۰ را به‌‌‌‌‌طور قابل‌توجهی تعدیل کند، درحالی‌که شرکت نروژی اکینور در سال‌های اخیر به‌عنوان تامین‌‌‌‌‌کننده اصلی گاز طبیعی اروپا شناخته شده‌است، در پاسخ به چالش‌های اقتصادی و فنی، پروژه‌های تجدیدپذیر خود را کاهش داده و به سمت پروژه‌های بادی فراساحلی پیشرفته‌‌‌‌‌تر حرکت کرده‌است. این تغییرات استراتژیک، نشانه‌‌‌‌‌ای از شکست وعده‌‌‌‌‌های سبز و تبدیل آنها به حقایق خاکستری است.



بحران انرژی‌های تجدیدپذیر
بحران اخیر در انرژی‌های تجدیدپذیر، نه‌‌‌‌‌تنها تهدیدی برای شرکت‌های نفتی، بلکه یک بحران جهانی است که ممکن است به تاخیر در دستیابی به اهداف مقابله با تغییرات اقلیمی منجر شود. درحالی‌که بسیاری از دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی برای محدود‌کردن افزایش دمای زمین به۱.۵‌درجه سانتی‌گراد تا پایان قرن میلادی تلاش می‌کنند، این هدف اکنون به‌‌‌‌‌طور جدی تهدید شده‌است. انرژی‌های تجدیدپذیر، به‌ویژه انرژی بادی فراساحلی، به‌عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌‌‌‌‌ای و دستیابی به این هدف تعیین‌شده‌بودند، اما حالا، به دلیل مشکلات اقتصادی و فنی، این صنعت نمی‌تواند به اهداف خود دست‌یابد. طبق پیش‌بینی‌‌‌‌‌ها، ظرفیت جهانی انرژی بادی فراساحلی تا سال‌۲۰۳۰ که باید به ۴۹۴گیگاوات برسد، به احتمال زیاد با یک‌‌‌‌‌سوم کمبود مواجه خواهدشد. در اروپا و ایالات‌متحده، پروژه‌های بادی فراساحلی با تأخیرهای جدی و حتی لغو قراردادها مواجه هستند. این روند، می‌تواند آسیب‌های جبران‌‌‌‌‌ناپذیری به تلاش‌های جهانی برای مبارزه با تغییرات اقلیمی وارد کند.

استثناهای جهانی
در این میان، چین به‌عنوان یک استثنای جهانی، همچنان در حال پیشرفت در زمینه انرژی بادی فراساحلی است. با استفاده از یارانه‌های دولتی و هزینه‌های پایین تامین مالی، چین توانسته بیش از نیمی از نصب‌‌‌‌‌های جدید توربین‌‌‌‌‌های بادی در سال‌۲۰۲۳ را به خود اختصاص دهد. این کشور قصد دارد در سال‌های آینده تا ۱۶گیگاوات انرژی بادی نصب کند، درحالی‌که کشورهای دیگر مانند ژاپن، کره‌جنوبی و ویتنام نیز با مشکلات مشابهی روبه‌رو هستند. این رشد در چین، اگرچه از نظر اقتصادی جذاب است، اما وابستگی به تولیدات چینی می‌تواند تهدیدی برای استقلال انرژی کشورهای غربی مانند اروپا و آمریکا باشد.

چرخش یا بازگشت؟
بازگشت شرکت‌های اروپایی از مسیر انرژی‌های تجدیدپذیر به نفت و گاز، در نگاه اول ممکن است یک استراتژی منطقی به‌نظر برسد. افزایش قیمت‌ها و تقاضا برای نفت و گاز، می‌تواند در کوتاه‌مدت به بهبود سودآوری این شرکت‌ها کمک کند، اما در بلندمدت، این استراتژی ممکن است منجر به تضعیف موقعیت رقابتی آنها شود. با توجه به روند کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی و رشد سریع بازار خودروهای الکتریکی، آینده این شرکت‌ها در بازار انرژی به‌‌‌‌‌شدت وابسته به توانایی آنها در تطبیق با تغییرات محیطی است. اگر این شرکت‌ها نتوانند به‌‌‌‌‌طور موثر به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت کنند، نه‌‌‌‌‌تنها از مزیت رقابتی خود بازخواهند ماند، بلکه ممکن است در بلندمدت با چالش‌های بیشتری روبه‌رو شوند. در نهایت، نباید فراموش کنیم که تغییرات اقلیمی یک تهدید جهانی است که نیازمند همکاری و تعهد جدی همه کشورها و صنایع به‌ویژه صنعت انرژی است. برای جلوگیری از عواقب وخیم‌‌‌‌‌تر تغییرات اقلیمی، صنعت نفت و گاز باید به‌‌‌‌‌طور جدی به تعهدات خود در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر پایبند بماند و به‌دنبال راه‌‌‌‌‌حل‌‌‌‌‌های پایدار برای مقابله با بحران اقلیمی باشد.
۳۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۹:۱۶
تعداد بازدید : ۲۷