تمرکز بر روی تولید نفت خام، توسعه و مهیاساختن زیرساختهای آن و صادرات این منبع انرژی، سبب شده از اصل مزیت نسبی از جهت تجارت گاز طبیعی دور شده و به گاز طبیعی به عنوان کالای کم اهمیت از جهت سیاست خارجی و دیپلماسی انرژی نگاه شود
نرگس تنگستانی کارشناس انرژی
خلاصه مقاله : منظور ما این نیست که گاز طبیعی جایگزین نفت خام شود، اما تمرکز بر روی
تولید نفت خام، توسعه و مهیاساختن زیرساختهای آن و صادرات این منبع انرژی، سبب
شده از اصل مزیت نسبی از جهت تجارت گاز طبیعی دور شده و به گاز طبیعی به عنوان
کالای کم اهمیت از جهت سیاست خارجی و دیپلماسی انرژی نگاه شود بنابراین همین امر
باعث شده با وجود آنکه بیش از 70% انرژی کشور در تمامی بخشها توسط گاز طبیعی
تأمین میشود قیمت گاز طبیعی در داخل بسیار ارزان باشد، و مصرف گاز طبیعی بسیار
بالا برود. اولویت دادن به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی به
جای گاز طبیعی با توجه به پتانسیل بالا برای استفاده از انرژیهای نو در داخل باید
در دستور کار قرار گیرد و این اقدام باعث میشود بخش زیادی از گاز طبیعی به مصرف
نرسد و بتوان از آن برای تولید کالاهایی با ارزش افزوده بالاتر بهطور مثال تبدیل
گاز طبیعی به LNG و صادرات آن دست یافت. از میان سوختهای فسیلی گاز طبیعی به علت آنکه با
اهداف توسعه پایدار مرتبط است، اهمیت زیادی دارد بنابراین برای کشور ما که از
بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان است توجه به نقش گاز طبیعی در سیاست
انرژی بسیار حائز اهمیت است. بنابراین اصلاح تدریجی قیمت گاز طبیعی متناسب با نرخ
تورم در سمت تقاضا باید در دستور کار قرار گیرد و در نتیجه کاهش مصرف گاز در نتیجه
افزایش قیمت گاز، میتواندباعثصادرات مقدار گاز اضافی شده و سپس با درآمد بدست
آمده سرمایهگذاری برای توسعه میادین گازی انجام شود و تولید کالایی با ارزش
افزوده بالاتر را نیز به دنبال خواهد داشت.
هماکنون حدود 80% از انرژی جهان از سوختهای فسیلی (نفت، گاز و زغالسنگ) تامین میشود. گزارشها و چشماندازهای آینده حکایت از افزایش سهم انرژیهای نو بهویژه انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان منبع اصلی تولید انرژی در جهان را
دارند، اما با وجود شتاب و سرمایهگذاریهای کلان برای انرژیهای نو، به طور تقریبی
حداقل طی 10 سال آینده عبور از سوختهای فسیلی به راحتی امکان پذیر نخواهد شد. طبق
گزارش چشمانداز 2024 شرکت اکسون موبیل به عنوان یکی از غولهای نفتی بزرگ در جهان
تا سال 2050، 61% از ترکیب انرژی در جهان متعلق به سوختهای فسیلی و در رأس آنها نفت
خام و گاز طبیعی خواهد بود. بنابراین دوران گذار انرژی به صورت کامل تا سال 2050
محقق نخواهد شد و همچنین طبق گزارش چشماندازی، گاز طبیعی همچنان تا سال 2050 اصلیترین
منبع تولید برق در جهان است. سخنان وزیر نفت امارات متحده عربی در کنفرانس COP28 که سال گذشته در کشور امارات متحده برگزار گردید گواه این ادعا
بود و علیرغم توجه به گذار انرژی همچنان به اهمیت نقش سوختهای فسیلی در آینده
پرداخت. از میان سوختهای فسیلی گاز طبیعی 23% از انرژی دنیا را تامین میکند. مصرف گاز طبیعی در حال حاضر با توجه به اهمیت
توسعه پایدار و حفظ محیطزیست، کاهش آلودگی و هزینهی تمامشده کمتر در جهان در
حال افزایش است. عمده مصرف گاز طبیعی در جهان برای تولید برق، و بخشهای صنعتی و
خانگی است. این مقدمه حاکی از اهمیت نقش سوختهای فسیلی و در رأس آنها گاز طبیعی
در جهان دارد.
ایران بعد از روسیه دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان است و 21% از ذخایر گاز طبیعی و بزرگترین میدان گازی (میدان پارس جنوبی مشترک با قطر) در جهان را دارا است. علاوه بر این حدود 75% از انرژی ایران از گاز طبیعی تامین میشود. ایران سومین
تولیدکننده و چهارمین مصرفکنندهی گاز طبیعی در دنیا میباشد. ایران حدود یک درصد
از جمعیت جهان را تشکیل داده اما حدود 6% گاز طبیعی دنیا را مصرف میکند بنابراین
میزان مصرف گاز نسبت به جمعیت بسیار بالاست. باتوجه به مقدمه گفته شده اهمیت سوختهای
فسیلی و در رأس آنها گاز طبیعی با توجه به مفهوم امنیت انرژی برای کشورهایی که
منابع عظیم سوختهای فسیلی را در اختیار دارند از جمله ایران بسیار حائز اهمیت
است. این موارد بیانگر اهمیت بالای گاز طبیعی در مسیر توسعهی ایران میباشد اما
همانطور که این منبع خدادادی میتواند موجب رشد شود خطر وابستگی زیاد به گاز طبیعی،
کاهش امنیت انرژی، توسعهی صنایع انرژیبر و نهایتا ناترازی انرژی نیز کشور را تهدید میکند.
برای اهمیت گاز طبیعی در سبد انرژی کشور ابتدا به مفهوم کالای استراتژیک میپردازیم.
کالای استراتژیک کالاهایی با ضریب اهمیت بالا هستند که جزو نیاز ضروری و حیاتی کشورها
محسوب میشوند و باید برای تأمین آنها یک برنامهریزی مناسب و بلندمدت انجام شود تا
خللی در روند عرضه به موقع آنها ایجاد نشود. طبق تعریف گفته شده گاز طبیعی و بهطور
کلی منابع انرژی کالای لوکس و استراتژیک قلمداد میشوند بنابراین کمتوجهی به این
مهم ناشی از درک ناصحیح علم اقتصاد بهویژه اقتصاد کلان و انتخاب استراتژیهای
اشتباه است. ایران در تولید نفت خام و گاز طبیعی نسبت به بسیاری از کشورهای جهان
دارای مزیت نسبی است. مزیت نسبی عبارت است از توانایی کشورها در تولید کالاها و
خدمات با هزینه فرصت کمتر و نه الزاماً کمیت یا کیفیت بیشتر و با توجه به مفهوم
هزینه فرصت تمرکز کشورها صرفا نباید بر تولید کالاهایی باشد که در آن نسبت به
کشورهای دیگر دارای مزیت از نوع مطلق هستند بلکه باید با در نظر گرفتن هزینه
جایگزینی(فرصت) یک کالا با کالای دیگر، بر مبنای مزیت نسبی عمل کنند. با توجه به
مفهوم گفته منظور ما این نیست که گاز طبیعی جایگزین نفت خام شود، اما تمرکز بر روی تولید نفت خام، توسعه و مهیاساختن
زیرساختهای آن و صادرات این منبع انرژی، سبب شده از اصل مزیت نسبی از جهت تجارت
گاز طبیعی دور شده و به گاز طبیعی به عنوان کالای کم اهمیت از جهت سیاست خارجی و
دیپلماسی انرژی نگاه شود بنابراین همین امر باعث شده با وجود آنکه بیش از
70% انرژی کشور در تمامی بخشها توسط گاز طبیعی تأمین میشود قیمت گاز طبیعی در
داخل بسیار ارزان باشد، و مصرف گاز طبیعی بسیار بالا برود.
در اقتصاد مفهومی هست بهنام توسعه پایدار و عبارت است از توسعهای که
نیازهای زمان حال را برآورده می کند، بدون به خطر انداختن توانایی نسل های آینده
برای برآوردن نیازهایشان و دارای سه رکن اصلی است که عبارت از: جنبه اقتصادی، جنبه
محیطی و جنبه اجتماعی. زمانی که یک کشور به توسعه پایدار خواهد رسید که به هر سه
رکن توسعه پایدار دست یابد. بنابراین امروزه کشورها برای رسیدن به توسعه پایدار در
حال تلاش هستند. امروزه توجه به حفظ محیطزیست به عنوان یکی از جنبههای مهم توسعه
پایدار باعث افزایش استفاده از انرژیهای پاک در جهان شده و همین امر سبب شده از
گاز طبیعی که سوختی پاک است به عنوان یکی از منابع مهم تولید انرژی بهویژه برای
تولید برق در جهان یاد شود. پایداری اغلب به عنوان یک هدف بلندمدت در نظر گرفته می
شود و توسعه پایدار به فرآیندها و مسیرهای بسیاری برای دستیابی به آن اشاره دارد. بنابراین به وجود آمدن ناترازی گاز طبیعی ریشه در
همین مفهوم و به طور کلی عدم توجه به مفهوم اقتصاد دارد.
همچنین محدودیت در افزایش ظرفیت تولید
گاز طبیعی در نتیجه استراتژی نادرست و افت فشار مخازن میدان پارس جنوبی، در کنار
افزایش بیرویه مصرف گاز طبیعی که در نتیجه قیمتگذاری نادرست گاز طبیعی بهوجود
آمده در شکلگیری ناترازی گاز نقش داشته است. با انجام طرح فشارافزایی میدان پارس جنوبی،
کسری تقاضای گاز طبیعی بهطور کامل برطرف نخواهد شد. پیشبینی روند عرضه و تقاضای گاز
طبیعی تا انتهای سال 1420 نشان میدهد که با انجام طرح فشارافزایی میدان پارس جنوبی
حدود یک سوم از کل تقاضا جبران خواهد شد و از سال 1404 میزان تقاضای گاز از میزان
عرضه گاز طبیعی بیشتر شده و این ناترازی گازی در سال 1420 به اوج خواهد رسید. اولین
گام در جهت رفع ناترازی گاز طبیعی ترسیم سناریو واقعبینانه و نه خوشبینانه از
وضعیت فعلی تولید گاز طبیعی در داخل کشور است. سپس با بررسی دقیق چالشهای موردنظر
مورد بررسی قرار گرفته و کمیتهای در جهت پرداختن به چالشهای موردنظر با همکاری
بخش خصوصی تشکیل شود و با آنالیز دقیق افراد موردنظر از پتانسیلهای آنها استفاده
شده و به طور دقیق به تمامی ابعاد چالشها پرداخته شود.
بخش خانگی و تجاری بزرگترین مصرفکنندگان در داخل کشور هستند. مصرف گاز طبیعی
در فصول گرم و سرد تفاوت زیادی دارد و در فصل سرد به علت سرمای بالا، الگوی مصرف حاملهای
انرژی بهویژه در بخش خانگی بالا است؛ بنابراین باتوجه به تفاوت مصرف گاز طبیعی در
فصول مختلف ناترازی گاز طبیعی به 2 دسته ناترازی فصلی و ناترازی سالیانه تقسیم میشوند.
منظور از ناترازی فصلی، ناترازی است که در فصول مختلف ایجاد شده و
اثرات کوتاهمدتی دارد به طور مثال در فصل سرما به علت کاهش دما، تقاضای گاز طبیعی
در بخش خانگی افزایش مییابد و باعث افزایش مصرف گاز طبیعی میشود. ناترازی سالیانه،
ناترازی است که تمامی بخشهای اقتصادی را تحتتأثیر قرار داده و آثار زیانباری بر
تولید و تجارت بین المللی کشور دارد و اثرات بلندمدتی بر جامعه دارد. وابستگی
بالا به گاز طبیعی در کشور معایب زیادی به دنبال داشته است و سبب هدر رفت بخش زیادی
از گاز طبیعی شده است. نکته قابل توجه آن است که رشد جمعیت کمتر از رشد مصرف گاز
طبیعی است بدین معنا که میزان مصرف گاز متناسب با رشد جمعیت افزایش پیدا نمیکند
و هدر رفت گاز طبیعی علاوه بر بخش خانگی
در سایر بخشها نیز بالا است. بهطور مثال تا انتهای سال 1400 گازی که همراه
نفت در میادین نفتی سوزانده میشود معادل 50 میلیون متر مکعب در روز بوده است که میتوان با جذب سرمایه و بهرهگیری از تکنولوژی مرتبط،
موجب هدر رفت حداقلی گاز همراه شد.
باتوجه به مفهوم بهرهوری انرژی، بهینهسازی انرژی یکی از ابزارهای بسیار مهم
جهت افزایش بهرهوری است. مفهوم کلی بهینهسازی انرژی عبارت است از بکارگیری روشها
و سیاستهایی برای اطمینان از استفاده صحیح انرژی در سمت تقاضا و سمت عرضه و انجام
بهینهسازی انرژی برای پایداری انرژی مطلوب است. بنابراین بهینهسازی گاز طبیعی،
هم به دلیل اینکه سوختی پاک است و حفظ محیطزیست را به دنبال دارد و میتواند ما
را در جهت حرکت به سمت توسعه پایدار سوق دهد و همچنین وابستگی بالای صنایع کشور به
گاز طبیعی، مهمترین اقدامی است که باید در دستور کار دولت قرار گیرد. توجه به
بهرهوری انرژی و ارتقا آن باعث کاهش مشکلات زیست محیطی میشود. بنابراین تنوع
بخشیدن به سبد انرژی کشور که در ادامه بدان خواهیم پرداخت و کاهش شدت انرژی در رفع
ناترازی گاز طبیعی مثمرثمر خواهد بود.
در سال 1401 حدود 765 میلیون مترمکعب در روز گاز طبیعی تولید شده که پس از کسر میزان فلر و سوخت پالایشگاه ها نهایتا 736 میلیون مترمکعب گاز قابل مصرف باقی می ماند. از این میزان نیز بخشی صادر شده (54 میلیون مترمکعب در روز) بخشی نیز صرف تزریق شده یا هدرفته (17میلیون مترمکعب در روز) است. نهایتا 665 میلیون مترمکعب در روز صرف امور گازرسانی شده که از این مقدار نیز 50% سهم بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده بوده است. سهم صنعت پتروشیمی در سال 1401 از مصرف گاز طبیعی حدود 67 میلیون مترمکعب در روز بوده است. این آمار و ارقام نشان میدهد که در زنجیره تولید گاز طبیعی مقداری
هدر رفت وجود دارد (گازهای فلر و سوخت پالایشگاهها) که برای بهینهکردن مصرف گاز
طبیعی نیاز است بازنگریهایی در سیاستهای کلان انجام شود.
ذخیرهسازی گاز طبیعی در کشور ما در شرایط بحرانی قرار دارد و از میزان
استاندارد جهانی بسیار کمتر است. طبق گزارش منتشر شده توسط کمیسیون انرژی مجلس در
دی ماه 1402 نسبت ذخیرهسازی گاز به کل مصرف در جهان معادل 11% است و این نسبت در ایران
معادل 4/1% است که در مقایسه با نسبت جهانی رقم بسیار پایینی است و برای رفع ناترازی
و بهینه شدن مصرف گاز طبیعی این رقم باید حداقل به 10% افزایش یابد. یکی از دلایل
اصلی که باعث ایجاد ناترازی گاز طبیعی در کشور شده نداشتن افق دید بلندمدت در سیاستگذاری
کلان است. نکته قابل توجه آن است میزان ذخیرهسازی گاز طبیعی در سال 1402 معادل 9 میلیون
متر مکعب در روز بوده است از طرفی در ماده 44 برنامه هفتم توسعه که در تیرماه 1403
منتشر شده عنوان شده که هدف آن است تا سال 1407 تولید گاز طبیعی از محل ذخیرهسازی
معادل 120 میلیون متر مکعب در روز باشد و
با توجه به وضعیت نامطلوب گاز طبیعی چنین هدفی غیرواقعبینانه است.
در سبد انرژی کشور با وجود وابستگی بالای تمامی بخشهای اقتصادی به گاز طبیعی،
گاز کالایی است که نقش اساسی در سیاست(دیپلماسی) انرژی کشور ندارد و همین امر در
کنار پایین بودن قیمت گاز در سمت تقاضا رشد بالای مصرف گاز طبیعی را به همراه دارد
و در سمت عرضه نیز محدودیت ظرفیت تولید گاز طبیعی به بحران گازی انجامیده است. بنابراین
بهینهسازی گاز طبیعی باید در هر دو سمت تقاضا و عرضه گاز طبیعی لحاظ گردد. در سمت
تقاضا اصلاح قیمت گاز طبیعی اصلیترین راهکاری است که باید
اتخاذ گردد زیرا پایین بودن قیمت گاز طبیعی باعث شده است که از این حامل انرژی
استفاده بهینه صورت نگیرد بنابراین واقعیتر کردن قیمت گاز تأثیر زیادی بر الگوهای
مصرف و استفاده بهینه گاز خواهد داشت . همچنین نیازمند بهبود زیرساخت و تجهیزات
از جمله نوسازی تجهیزات مصرفی مانند تعویض بخاریها در بخش خانگی هستیم. برای بخش
خانگی که بزرگترین مصرفکننده گاز طبیعی در داخل هستند، نیاز است اصلاحاتی در الگوی
مصرفشان شکل گیرد بدین صورت که مصرفکنندگان گاز طبیعی به گروههای کممصرف و
پرمصرف طبقهبندی شده، سپس از مصرفکنندگان پرمصرف هزینه بالاتری برای مصرف گاز طبیعی
اخذ گردد . این راهکار در کنار اصلاح قیمت گاز طبیعی که اصلیترین راهکار است به
بهبود مصرف خواهد انجامید. بهینهسازی گاز طبیعی در سمت عرضه باید از طریق تأمین مالی
پروژههای بالادستی انجام گیرد و باتوجه به موفقیتآمیز نبودن پروژههای بالادستی
گاز طبیعی در دست و عدم تأمین مالی کافی توسط دولت، لذا دولت باید با ایجاد اطمینان
کافی به بخش خصوصی تمرکز اصلی خود را به این بخش معطوف کرده و انگیزه لازم برای
سرمایهگذاری در پروژههای بالادستی را ایجاد کند.
بعد از بخش خانگی و تجاری، نیروگاهها بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی هستند
و بخش زیادی از برق کشور توسط گاز طبیعی تأمین میشود. اولویت دادن به استفاده از انرژیهای
تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی به جای گاز طبیعی با توجه به پتانسیل بالا برای
استفاده از انرژیهای نو در داخل باید در دستور کار قرار گیرد و این اقدام باعث میشود
بخش زیادی از گاز طبیعی به مصرف نرسد و بتوان از آن برای تولید کالاهایی با ارزش
افزوده بالاتر بهطور مثال تبدیل گاز طبیعی به LNG و صادرات آن دست یافت.
به طور کلی برای کاهش مصرف سوختهای فسیلی و تشویق به استفاده از انرژیهای نو میتوان
بر روی مصرف سوختهای فسیلی مالیات وضع کرده و سپس همین مالیات را به صورت یارانه
برای تولید انرژیهای نو استفاده کرد.
اصل مزیت نسبی مهمترین عاملی است که یک کشور را در جهت رسیدن به رشد و توسعه
اقتصادی سوق میدهد. باتوجه به این اصل کشورها در جهت بهبود منابع مرتبط با کالایی
که در آن مزیت دارندکوشیده و در جهت هرچه بهتر شدن آن تلاش میکنند. بدین معنا که
کشورها با توجه به اصل مزیت نسبی به این نگاه میکنند که در تولید چه کالایی نسبت
به سایر کشورها دارای برتری بوده و سپس با تکیه بر این مزیت یک برنامه بلندمدت
منسجم و هدفمند را انتخاب کرده و در جهت حرکت به سمت رشد و توسعه اقتصادی حرکت می کنند.
در واقع کشورها در تلاش هستند تا با در نظر گرفتن اهداف بلندمدت همه جوانب توسعه
را در نظر گرفته و در جهت رسیدن به آن حرکت کنند لازمه رسیدن به این مهم نیز ترسیم
استراتژی صحیح و متناسب با پتانسیلهای کشور است. استراتژی درست برای یک بنگاه هدفی
است که در آن منابع مورد نیاز برای تولید کالا یا ارائه خدمت در جای درست سرمایهگذاری
شده و در نتیجه حداکثر سود و عایدی را به ارمغان خواهد آورد. بنابراین انتخاب استراتژی نادرست سبب بروز بحران در کشور
شده و حل مشکل ناترازی گاز طبیعی را باید در اقتصاد از منظر کلان بررسی کرد. کشوری
مانند ایران که در تولید چند منبع انرژی دارای پتانسیل است باید اهداف و برنامههای
خود را متناسب با آنها ترسیم نماید.
در نتیجه اهمیت بهرهوری انرژی کشورها درصدد کاهش استفاده از سوختهای فسیلی و
کاهش شدت انرژی در جهان و به طور کلی در حال گذار انرژی هستند، اما آمار و ارقام
مربوط به گزارشهای چشماندازی غولهاب نفتی در جهان نشان میدهد، حداقل تا 40 سال
آینده دوران گذار به طور کامل محقق نخواهد شد بنابراین سوختهای فسیلی همچنان نقش
اصلی خود در جهان را حفظ خواهند کرد. از میان سوختهای فسیلی گاز طبیعی به علت
آنکه با اهداف توسعه پایدار مرتبط است، اهمیت زیادی دارد بنابراین برای کشور ما که
از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان است توجه به نقش گاز طبیعی در سیاست
انرژی بسیار حائز اهمیت است. ارزان بودن قیمتگاز طبیعی در نتیجه عواملی که اشاره
کردیم و یارانه پنهان گاز طبیعی باعث مصرف بیرویه و غیربهینهی این حامل انرژی شده است و انگیزهای برای بهینهسازی مصرف وجود ندارد. افزایش قیمت گاز طبیعی و حذف یارانه گاز طبیعی برای بهینه کردن
مصرف امری ضروری است و حذف یارانه گاز طبیعی باید به صورت تدریجی اتفاق افتد. همین
امر باعث میشود رفته رفته از گاز طبیعی در تمامی بخشها به ویژه برای تولید برق کمتر
استفاده شود.
به طورکلی ناترازی گاز طبیعی در نتیجه کماهمیتی
به گاز طبیعی به عنوان یک کالای استراتژیک و نداشتن افق بلندمدت، عدم توجه به مفهوم
توسعه پایدار و حفظمحیط زیست و همچنین اولویت وزارت نفت به نفت خام و مشتقات حاصل
از آن است، در حالیکه 75% انرژی کشور از گاز طبیعی حاصل میشود. قیمت گاز طبیعی
اصلیترین عاملی است که رفتار مصرفکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین
اصلاح تدریجی قیمت گاز طبیعی متناسب با نرخ تورم در سمت تقاضا باید در دستور کار
قرار گیرد و در نتیجه کاهش مصرف گاز در نتیجه افزایش قیمت گاز، میتواندباعثصادرات
مقدار گاز اضافی شده و سپس با درآمد بدست آمده سرمایهگذاری برای توسعه میادین گازی
انجام شود و تولید کالایی با ارزش افزوده بالاتر را نیز به دنبال خواهد داشت. در
شرایط کنونی انجام چنین طرحی تنها با افزایش قیمت گاز طبیعی ممکن است محقق گردد.