با اعلام رئیسجمهوری اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، مبنیبر عدمتمدید قرارداد ترانزیت گاز روسیه به اروپا از مسیر اوکراین، یکی از مهمترین مسیرهای انتقال گاز روسیه به قارهسبز در کمتر از ۱۰روز بهکار خود پایان خواهد داد. این تصمیم که به دلیل جنگ جاری میان مسکو و کییف و نگرانی از تامین مالی ماشین جنگی روسیه اتخاذشده، پیامدهای گستردهای برای بازار گاز و اقتصاد منطقه خواهدداشت. زلنسکی در نشست اخیر اتحادیه اروپا تاکید کرد؛ اوکراین تنها در صورتی امکان ترانزیت گاز روسیه را بررسی خواهد کرد که اطمینان یابد هیچ سود مالی به کرملین نخواهد رسید. وی همچنین پیشنهادهایی که در آن، گاز روسیه توسط کشور دیگری خریداری شود و سپس از اوکراین عبور کند را رد کرد و آن را معادل تامین مالی مسکو دانست. در همین حال، کمیسیون اروپا اعلامکرده؛ اتحادیه اروپا برای پایان این قرارداد آماده و منابع جایگزین برای تامین گاز کشورهای عضو موجود است.
پیامدهای اقتصادی برای روسیه
روسیه پیش از جنگ اوکراین، بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا بود و بیش از ۳۵درصد از نیاز این قاره را تامین میکرد، اما از زمان آغاز تنشها، سهم بازار روسیه بهشدت کاهشیافته و گازپروم، شرکت ملی گاز این کشور، مشتریان اصلی خود در اروپا را از دست دادهاست. پایان قرارداد ترانزیت از مسیر اوکراین بهمعنای کاهش بیشتر صادرات و درآمدهای روسیه است. با از دستدادن سهم عمدهای از بازار اروپا، اقتصاد روسیه با یکی از بزرگترین چالشهای خود در دهههای اخیر مواجه شدهاست. درآمدهای حاصل از صادرات گاز طبیعی همواره یکی از ارکان اصلی بودجهاین کشور بوده، بهطوریکه بخش بزرگی از تامین مالی پروژههای دولتی و حتی هزینههای نظامی از این طریق انجام میشود. بر اساس گزارشهای اخیر، کاهش صادرات گاز به اروپا به تنهایی منجر به ازدسترفتن میلیاردها دلار درآمد سالانه برای شرکت دولتی گازپروم شدهاست. این کاهش درآمد بهطور مستقیم توانایی روسیه را در تامین مالی جنگ و توسعه زیرساختهای داخلی محدود میکند. یکی از مهمترین چالشهای پیشروی روسیه، سرمایهگذاریهای سنگین موردنیاز برای تغییر مسیر صادرات گاز به بازارهای آسیایی است.
خط لوله «قدرت سیبری» که برای انتقال گاز به چین طراحی شدهاست، هنوز به ظرفیت کامل نرسیده و برای افزایش انتقال، نیاز به توسعه بیشتری دارد. این توسعهها مستلزممیلیاردها دلار سرمایهگذاری و زمان قابلتوجهی است. علاوهبر این، چین و هند که بهعنوان مشتریان جدید گاز روسیه شناخته میشوند، بهدلیل رقابت با سایر تامینکنندگان مانند قطر و استرالیا، قیمتهای پایینتری را مطالبه میکنند، در نتیجه روسیه نهتنها با کاهش حجم صادرات، بلکه با کاهش سودآوری نیز مواجه خواهدشد. تحریمهای بینالمللی نیز فشار بیشتری بر بخش انرژی روسیه وارد کردهاند. صادرات گاز طبیعی مایع(LNG) که میتواند بهعنوان جایگزینی برای خطوط لوله استفاده شود، تحتتاثیر این تحریمها قرارگرفتهاست. علاوهبر محدودیتهای فناورانه که دسترسی روسیه به تجهیزات پیشرفته LNG را محدود کرده، رقابت شدید در بازار جهانی این محصول نیز جایگاه روسیه را تهدید میکند. کشورهایی مانند قطر، ایالاتمتحده و استرالیا با ظرفیتهای تولیدی بالا و شبکههای توزیع گسترده، روسیه را در رقابتی نابرابر قراردادهاند.
سیاستهای کاهش وابستگی به گاز
اتحادیه اروپا از زمان آغاز جنگ اوکراین، سیاستهایی را برای کاهش وابستگی به گاز روسیه اجرا کردهاست. افزایش واردات گاز طبیعی مایع از کشورهای دیگر، توسعه زیرساختهای ذخیرهسازی و تقویت خطوط لوله انتقال گاز از منابع جایگزین، بخشی از این تلاشها بودهاست. یکی از موفقترین اقدامات اتحادیه اروپا، تنوعبخشی به منابع تامین انرژی بودهاست. نروژ که به یکی از بزرگترین تامینکنندگان گاز اروپا تبدیلشده، اکنون نقش کلیدی در تامین نیازهای انرژی این قاره ایفا میکند. این کشور با افزایش ظرفیت خطوط لوله و توسعه میادین جدید گازی توانسته است وابستگی اروپا به گاز روسیه را کاهش دهد. در همین حال، واردات LNG از ایالاتمتحده و قطر نیز رشد چشمگیری داشتهاست. این واردات نهتنها امنیت انرژی اروپا را تقویت کرده، بلکه به ایجاد رقابت بیشتر در بازار گاز منجر شدهاست. سرمایهگذاری در زیرساختهای جدید نیز یکی دیگر از اولویتهای اتحادیه اروپا بودهاست. ساخت پایانههای LNG در کشورهایی مانند آلمان، لهستان و یونان، ظرفیت واردات گاز مایع را افزایش داده و انعطافپذیری بیشتری به بازار انرژی اروپا بخشیده است. این زیرساختها به اتحادیه اروپا امکان میدهند تا دربرابر اختلالات احتمالی در عرضه گاز مقاومتر باشد.
علاوهبر این، اتحادیه اروپا تلاشهای گستردهای برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر انجام دادهاست. افزایش تولید برق از منابع بادی و خورشیدی، توسعه هیدروژن سبز و ارتقای بهرهوری انرژی از جمله اقداماتی هستند که در راستای کاهش وابستگی به گاز طبیعی انجام شدهاند. بهعنوان مثال، آلمان و اسپانیا در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در تولید انرژی بادی داشتهاند و فرانسه نیز برنامههایی برای گسترش انرژی هستهای بهعنوان منبع پاک و پایدار اجرا کردهاست. با وجود این موفقیتها، چالشهایی همچنان باقیماندهاند. کشورهایی مانند اسلواکی و مجارستان که وابستگی بیشتری به گاز روسیه دارند، با افزایش هزینههای انرژی و فشار اقتصادی روبهرو شدهاند. این کشورها به دلیل وابستگی تاریخی به گاز ارزان روسیه، اکنون باید منابع گرانتری را جایگزین کنند. این مساله باعث افزایش هزینههای تولید و فشار بر مصرفکنندگان نهایی شدهاست. در مجموع، استراتژی اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی به گاز روسیه بر پایه تنوعبخشی به منابع، سرمایهگذاری در زیرساختها و توسعه انرژیهای پاک بنا شدهاست. این اقدامات نهتنها امنیت انرژی را تقویت کرده، بلکه مسیر اروپا را به سمت استقلال انرژی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای هموار کردهاست.
نقطهعطف سیاست انرژی اروپا
از دستدادن قرارداد ترانزیت گاز از مسیر اوکراین، نقطهعطفی در سیاست انرژی اروپا و روسیه بهشمار میآید. این تغییرات، چالشهایی جدی برای روسیه بهدنبال خواهدداشت. روسیه که سالها بزرگترین تامینکننده گاز اروپا بودهاست، اکنون باید بهدنبال مسیرهای جدیدی برای صادرات گاز باشد. در تلاش برای کاهش اثرات این بحران، روسیه به گسترش صادرات به آسیا و افزایش سهم LNG در بازار جهانی رویآورده است، با اینحال کاهش درآمدهای حاصل از صادرات گاز به اروپا، فشار سنگینی بر اقتصاد این کشور وارد خواهد کرد. این وضعیت بهویژه با توجه به هزینههای جنگ و تحریمها، موجب ایجاد مشکلات مالی بیشتری برای روسیه خواهدشد. از طرف دیگر، این تحول برای اتحادیه اروپا فرصتی برای تقویت استقلال انرژی و کاهش وابستگی به منابع خارجی است. اروپا میتواند با توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر، نظیر انرژیهای خورشیدی و بادی و تقویت همکاریهای بینالمللی برای تامین(LNG) گامهای موثری در جهت تامین انرژی پایدار بردارد.
این رویکرد میتواند در کوتاهمدت مشکلات تامین انرژی را کاهش و در بلندمدت موجب تغییرات اساسی در ساختار بازار انرژی اروپا شود، با اینحال چالشهایی همچنان باقی خواهند ماند. افزایش هزینههای انرژی و وابستگی برخی از اعضای اتحادیه به واردات گاز، همچنان تهدیدهایی برای ثبات اقتصادی منطقه بهشمار میآیند. عدمتمدید قرارداد ترانزیت گاز از اوکراین بهمعنای تغییرات عمدهای در معادلات انرژی جهانی است. این تحول، علاوهبر تاثیرات اقتصادی، پیامدهایی عمیق در روابط بینالمللی و استراتژیهای انرژی خواهدداشت. تقویت همکاریهای منطقهای و تسریع در توسعه انرژیهای پاک میتواند راهحلی پایدار برای آینده انرژی اروپا باشد.