به گواه کارشناسان اقتصادی اغلب دولتها پس از روی کار آمدن، همواره سعی کردهاند طوری برنامهریزی کنند که اقتصاد ایران را از وابستگی نفتی نجات دهند و حداقل نام خود را در تاریخ ایران جاودانه کنند.
اما این اتفاق با این که خیلی جدی از سوی دولتها دنبال میشود هیچگاه به طور کامل به سرانجام نمیرسد ، ایرانیها به دلیل اینکه فکر میکنند «نفت دارند» از فرهنگ کار و تولید خارج شدهاند.
سالهاست کشور با پول نفت اداره میشود و اگر دولتی در مقطعی کوتاه در دوران حاکمیّت خود با نوسان قیمت جهانی نفت مواجه شود، حال و روز خوشی پیدا نخواهد کرد . بنابراین با چند جمله کوتاه یاد شده کاملاً میتوان به این نتیجه رسید که اقتصاد ما هم اکنون به کل، نفتی است. گرچه برخی از دولتها پس از روی کار آمدن، ادّعا میکنند که اقتصاد نفتی دوران گذشته را با حاکمیّت خود کم رنگ کردهاند، اما واقعیّت چیز دیگری است (در دوران حاکمیّت یک دولت هرگاه قیمت نفت با افزایش مواجه میشود برای آن «هورا» میکشند و ولخرجی میکنند و هر زمانی که قیمت نفت با تنزل و نزول مواجه میشود برای آن تأسف میخورند و میگویند که ای کاش ...!)
سالهاست که پازل مبادله نفت و واردات کالاهای خارجی را تجربه میکنیم. پول نفت را میدهیم و کالای خارجی میخریم. اقتصاد ایران سالهاست مشکلات خود را در محدوده این پازل حل میکند!
دلیل این امر چیست؟ چرا این اتفاق سالهاست که با وجود مشاهده دولتمردان و علم به اینکه خود میدانند اوضاع اقتصاد ایران با ادامه دادن روند یاد شده در آینده با چه چالشهایی مواجه خواهد شد نسخهای شفابخش برای آن تجویز نمیکنند و فقط میگویند ما باید اقتصاد ایران را از سیطره نفت خارج کنیم. آیا تنها با تأیید وجود اقتصاد نفتی میتوان اقتصاد را از سیطرهی نفت خارج کرد؟
با این شرایط باید به این سؤال پاسخ داد که آیا میتوانستیم در این سالها اقتصاد را بدون پول نفت اداره کنیم؟ اگر میتوانستیم پس چرا تاکنون کاری در این باره انجام نداده ایم و اگر نمیتوانستیم پس چرا سعی و تلاش در این حوزه انجام نداده ایم؟! تحلیلها در این باره حاکی از آن است اتفاقاتی که در این سالها در اقتصاد ایران در حوزه اقتصاد نفتی و عجین شدن اقتصاد با نفت رخ داده دلایل متفاوتی دارد که یکی از آنها ناشی از عدم وجود یک فرهنگ منسجم برای تولید و کار در کشور است!
این فرهنگ با ورود نفت به اقتصاد ایران به طور جدّی وارد نظام حاکمیّتی ایران شده و به دنبال آن نیز دولتها را با این شیوه درگیر خود کرده که به جای فرهنگ کار، تولید و تلاش، فرهنگ نفتی رواج پیدا کند. واقعیّت آن است که در چند دهه اخیر با پر رنگتر شدن نقش نفت در اقتصاد ایران و ورود رسمی طلای سیاه به ساختمان دولتها، بودجه های سالانه و برنامههای توسعهای بوی نفت به خود گرفته و همه چیز نفتی شده است.
پس از مدتی فرهنگ نفتی وارد فرهنگ تولید، کار و زندگی مردم شده و همه چیز را در سیطره خود قرار داده است. این ادبیات که «ما نفت داریم» به مثابه یک فرهنگ غلط و نادرست در بین تمام ایرانیها رواج پیدا کرده و اداره مملکت تنها با پول نفت امکانپذیر شده است. حاکمیّت و به دنبال آن رییس دولت خیلی راحت درباره هزینه های کشور تصمیم گیری کرده و این فرهنگ از بالا تا پایین در تمام دستگاههای دولتی کشور نهادینه میشود «ما نفت داریم پس ...»
با نگاهی به آمارهای ارایه شده از هزینه کرد و دخل و خرجهای دولتها میتوان اذعان کرد دولتها در چند دهه اخیر به هر میزان که خود صلاح دانسته اند از پول نفت استفاده کردهاند. پول نفت به مثابه ارث پدری دولتها در اختیار آنها قرار گرفته و آنها نیز با اختیار تام از آن استفاده کردهاند و پس از مدتی آن چه باقی مانده کیسههای خالی از پول نفت بوده است. به واقع باید سؤال کرد این فرهنگ از کجا نشأت گرفته و چرا در اقتصاد ایران جا خوش کرده است؟
آنچه مشهود است این که، مردم و مسؤولان در چند دههی اخیر با این توهم که تا زمانی که نفت در اختیار ایرانی هاست حیات نیز ادامه خواهد داشت تنها کالاها را مصرف کرده و سعی کرده اند تا به خود زحمت ندهند. متأسفانه این فرهنگ نه تنها بین مردم بلکه میان مسؤولان نیز رواج پیدا کرده و مقامهای ارشد کشور نیز به خیال وجود پول همیشگی نفت تنها گفته اند: «این مبالغ باید هزینه شود و بس ....!»
متأسفانه باید اذعان کرد فرهنگ تنبلی و بیکاری این سالها در کشور رواج پیدا کرده است، اما سؤال این است که آیا از ابتدا این فرهنگ در کشور ما وجود داشته یا پس از ورود نفت به اقتصاد فرهنگ یاد شده با فرهنگ ایرانی همراه شده است؟
پاسخ کاملاً روشن است. ایرانی ها ملت تنبلی نبوده و نیستند و این مسأله کاملاً برعکس است. فرهنگ قدیم و سنّتی ایران بر پایه کار و تلاش استوار بوده و آن چه امروز پس از ورود نفت به اقتصاد ایران قابل مشاهده است فرهنگی کاملاً غربی است! ورود فرهنگ نفتی به عرصه اقتصاد ایران به گونه ای است که براساس پیشبینیهای اغلب کارشناسان اقتصادی با ادامه روند کنونی و پر رنگتر شدن بوی نفت در اقتصاد ایران، ادامه و حیات اقتصادی کشور کار دشواری به نظر میرسد. هر چند این فرهنگ که به گفته بیشتر اقتصاددانان کاملاً نشأت گرفته از محیط بیرونی ماست با ما همراه شده اما باید به این نکته توجه داشت که هرچه زودتر باید از فرهنگ نفتی رها شده و به سمت فرهنگ کار و تولیدی قبلیمان باز گردیم.
* محمد حسین حسینی کارشناس اقتصادی