طرح
پالایشی سیراف که با هدف احداث ٨ پالایشگاه میعانات گازی در منطقه ویژه
اقتصادی انرژی پارس با ظرفیت ٤٨٠ هزار بشکه میعانات گاز ( هر پالایشگاه ٦٠
هزار بشکه) اجرا خواهد شد، دارای یک شرکت تاسیسات جانبی (یوتیلیتی) و
پشتیبانی است.
طی
ماههای اخیر، از اعلام وزارت نفت توسط فراخوان عمومی تا مراحل نهایی
انتخاب ٨ پیمانکار که در دست اجراست، مباحث زیادی راجع به ویژگی و
امتیازهای این پروژه مطرح شده است.
توسعه
خصوصی سازی در کشور، جلوگیری از خام فروشی میعانات گازی، استفاده از توان و
فناوریهای داخلی و ... ، بخشی از این امتیازها محسوب می شود.
پاسخهای مفصل وزارت نفت به سوالات داوطلبان نیز تا حدود زیادی نگرانی های احتمالی سرمایه گذاران را برطرف کرده است.
در
ادامه بمنظور بررسی بیشتر و روشن شدن زوایای دیگر این طرح، با مهندس شهاب
الدین متاجی، مدیر برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های
نفتی کشور گفتگویی انجام شده که در ادامه می آید.
١-
تامین خوراک طرح پالایشی سیراف یکی از مهمترین فعالیتها در اجرای این طرح
است، در صورت راهاندازی هم زمان ٨ پالایشگاه طرح سیراف و پالایشگاه ستاره
خلیجفارس، آیا این موضوع مشکلی در تأمین خوراک آنها (که خرواک هر دو
میعانات گازی است) ایجاد نخواهد شد؟
در
صورتی که کارها طبق برنامه پیش برود واحدهای پالایشی سیراف در نمیسال دوم
١٣٩٦ آماده راهاندازی خواهد بود و تا آن هنگام تمام فازهای پارس جنوبی نیز
راهاندازی میشود.
خوراک پالایشگاه خلیجفارس ٣٦٠ هزار بشکه در روز و خوراک پتروشیمی برزویه که هم اکنون در حال کار بوده ١٢٠ هزار بشکه در روز است.
با
در نظرگرفتن تولید میعانات گازی پالایشگاههای پارسیان و فجر جم و سایر
پالایشگاههای گاز و این که تولید میعانات گازی پارس جنوبی در ده سال
(١٣٩٧ تا ١٤٠٦) بطور متوسط در حدود یک میلیون بشکه در روز است،
پالایشگاههای سیراف مشکلی از نظر تأمین خوراک نخواهند داشت.
٢- باتوجه به نیاز طرح پلایشگایشی سیراف، چه تدابیری برای تأمین آن در این طرح اندیشیده شده است؟
در
صورتی که این پالایشگاهها در نواحی غیر ساحلی ساخته شود حدود شصت هزار
مترمکعب در روز آب از منابع داخلی مصرف خواهد شد که برابر نیاز زندگی
روزانه حدود ٢٧٥ هزار نفر است؛ البته مقدار دقیق آب موردنیاز در پایان
طراحی بنیادی مشخص میشـود.
با
استقرار این پالایشگاه در کنار ساحل خلیجفارس از مصرف منابع داخلی آب
جلوگیری میشود، زیرا از آب دریا برای خنک کردن و نیز تولید آب مقطر برای
مصارف مختلف پالایشگاهی استفاده میشود و بدینترتیب ساخت این
پالایشگاهها، برای حفاظت از منابع آب داخلی است.
٣-
با توجه به پیشبینیهای انجام شـده مبنی بر تأمین ٧٠ درصد منابع مالی
این طرح از صندوق توسعه ملی، طرح پالایشی سیراف که بعنوان یکی از طرحهای
اولویتدار برای بهرهگیری از منابع مالی این صندوق در نظر گرفته شده است
چه مشکلات احتمالی پیشروی آن است؟
در
اطلاعیه فراخوان و دعوت از سرمایهگذاران، تأکـید شده است که وزارت نفت
هیچگونه مسئولیتی در تامین مالی و فاینانس این پالایشگاهها نخواهد داشت و
شرکتها ضمن این که تلاش برای دریافت وام از صندوق توسعه می کنند، وزارت نفت
هم این طرح را معرفی خواهد کرد.
اما
این بدان معنی نیست که طرح کاملا به این صندوق متکی باشـد، بلکه سرمایه
گذاران باید به هر نحو، تامین مالی را از روشهای مختلف انجام دهند تا قادر
به انجام تعهدات خود بویژه در قبال تاسیسات شرکت زیر ساخت که با سرمایه
گذاری مشترک همه شرکتها انجام می شود، باشند.
سرمایهگذاران
باید تلاش کنند با معرفی طرح به منابع تأمین مالی مختلف، یا منابع خود،
هزینه لازم براساس برنامهریزی بعمل آمده را انجام دهند.
یکی
از مواردی که برای کمک به تأمین مالی طرح شده، الزام به تعهد
سرمایهگذاران برای عرضه حداقل ٣٥ درصد سهام در بورس تا یکسال پس از راه
اندازی و یا تعهد قبول کاهش خوراک تا ٣٠ در صد است.
این
امر گذشته از کمک به تأمین مالی، از نظر عدالت اجتماعی نیز مهم است زیرا
به همه آحـاد ملت ایران امکان سرمایهگذاری و بهرهمندی از تسهیلات در نظر
گرفته شده را فراهم میآورد./
٤- با توجه به این که وزارت
نفت بعنوان یک نهاد حاکمیتی مسئول انجام برنامهریزیها به سمت توسعه صنایع
پاییندستی نفت با ارزش افزوده بیشتر، تکنولوژی روز، اسـتاندارد کیفی
محصولات و مباحث زیستمحیطی است، چه برنامهای در این باره برای نظارت
بیشتر بر این طرح در زمان بهرهبرداری در نظر دارید؟
نحوه ارتباط و ضوابط حاکم بر صنایع پالایشی بر اساس مقررات تنظیم شده انجام می شود.
لازم است به این نکته اشاره شود که به دلیل تأثیر بسیار زیاد صنایع پالایش
نفت بر محیط زیست، ایمنی و سلامت محیطهای مجاور و اقتصاد کلان کشورها،
مقررات حاکم بر این صنایع در کشورهای پیشرفتهای که از بخش خصوصی قوی
برخوردارند، بسیار شدیدتر از کشورهایی با اقتصاد دولتی است.
در این رابطه پالایشگاههای ایران (همه آنها که نیازهای داخلی را تامین می
کنند و همه آنهایی که محصولاتشان را صادر می کنند، دولتی وخصوصی) موظفند
در طول طراحی، نصب و بهرهبرداری اسـتانداردهای فنی، محیط زیستی و ایمنی را
رعایت کنند و این کار با نظارت شرکت ملی پالایش و پخش انجام میشود.
از
سوی دیگر محصولات نیز باید از مشخصات و استاندارد خاصی تبعیت کنند و مشخصه
اسـتاندارد هر محصول بستگی به نوع مصرف آن دارد؛ مثلاً نفتسفید برای
مصارف خانگی باید بسیار کم گوگرد باشد، اما برای سوخت جت مقدار گوگرد آن
میتواند بیشتر باشد، یا نفتگاز مورد مصرف در خودروها باید بسیار کم گوگرد
باشد، اما در مصارف نیروگاهی و صنعتی مقدار گوگرد مجاز آن با دیزل سوخت
خودروها تفاوت دارد.
در
مورد پالایشگاههای سیراف هم با توجه به همین امر، تولید سوخت جت/ نفتگاز
با گوگرد متوسط و نفتای تصفیه شده بدون گوگرد پیشبینی شده است، اما
شرکتها میتوانند با توجه به توانایی خود برای سرمایهگذاری، در آینده
محصولات مختلفی برای مصارف دیگر تولید کنند.
٥-
یکی از موارد مطرح شده در این طرح این است که آیا بهتر نبود ٨ سرمایهگذار
منتخب یک شرکت سرمایهگذاری مشترک تشکیل دهند و به همکاری بپردازند، زیرا
پالایشگاه با ظرفیت روزانه ٦٠ هزار بشکه را نمیتوان پالایشگاه کوچک به
حساب آورد و احتمالاً مجتمع شدن ٨ پالایشگاه با این حجم خوراک، موجب افزایش
IRR، کاهش هزینهها و امثال آن می شود؛ نظر شما در این باره چیست؟
بطور نظری تا حد معینی افزایش ظرفیت سبب کاهش سرمایهگذاری (بر اساس هزینه به ازای یک بشکه در روز) و هزینه عملیاتی می شود.
بدینترتیب هزینه سرمایهگذاری یک واحد تقطیر ١٢٠ هزار بشکه در روز، کمتر از ٢ پالایشگاه هر یک با ظرفیت ٦٠ هزار بشکه در روز است.
در عین حال عوامل زیادی وجود دارد که سبب میشود این محاسبه نظری جامه عمل به خود نپوشد. مثلاً:
-
طولانی بودن زمان ساخت تجهیزات بسیار بزرگ بدلیل ظرفیت زیاد، زمان نصب و
ساخت را از آنچه که در محاسبه IRR لحاظ شده بود، بیشتر می کند.
- کم بودن تعداد سازندگان تجهیزات خاص بزرگ
در
عمل نیز سرمایهگذاریهای بزرگ برای ظرفیتهای زیاد، بسیار طولانی تر از
برنامه پیشبینی شده اجرا شده و یکی از عوامل طولانی شدن اجرای سرمایه
گذاریهای بزرگ عدم تامین بموقع مالی بوده است. در این گونه موارد سود ناشی
از اتمام بموقع بیشتر از کاهش هزینه است؛ ضمن این که باید خسارات ناشی از
بیاستفاده بودن سرمایه در هنگام ساخت طولانی مدت را به حساب آورد.
در
موارد مشابه خارجی نیز گرچه بیشتر پالایشگاهها برای ظرفیت کل طراحی
شدهاند، اما با ساخت ٢ یا چند فاز (train ) موازی کوچکتر، در واقع پروژه
را در زمان کوتاهتری به اتمام رساندهاند. در این مورد می توان به
پالایشگاههای میعانات گازی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس اشاره کرد.
در پالایشگاههای سیراف به اقتصاد مقیاس در جایی که لطمات مذکور امکان پذیر نیست توجه کافی شده است.
به
عنوان مثال بجای ٨ واحد کوچک تصفیه گاز یک واحد بزرگ و بجای ٨ واحد
گوگردسازی ،٢ واحد در نظر گرفته شده است و موارد متعدد دیگر که با رعایت
اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.
موارد
فوق، مزایای ظرفیت در نظر گرفته شده را به روشنی بیان می کند و علاوه بر
این مشاهده شده که در سرمایهگذاریهای بسیار بزرگ عدم هماهنگی بین
سرمایهگذاران در تأمین بموقع سرمایه و رقابتهای داخلی آنان، بر طول مدت
اجرا افزوده است.
مقدار
سرمایهگذاری برای این طرحها که کار آفرینان نقش زیادی در آن دارند، جاذبه
زیادی برای سرمایههای کوچک و متوسط ایجاد کرده است و حرکت این سرمایهها
به سمت سازندگی و تولید، تاثیر شگرفی بر اقتصاد کشور می گذارد، ضمن اینکه
مانعی در راه پیوند این سرمایه گذارها با یکدیگر و تشکیل شرکتهای بزرگتر و
کارایی بهتر ایجاد نمیکند.