ایران در حال حاضر به این دلیل که زیر فشار تحریم قرار دارد، به مشتریهای دائمیاش نظیر چین و هند و ژاپن و کرهی جنوبی و ترکیه تخفیف نفتی میدهد. در این حوزه هم برداشته شدن تحریمها به این معنی است که احتمالا این مشتریها نیز از این به بعد باید قیمتهایی متناسبتر با قیمت جهانی نفت به ایران بپردازند. این میتواند فرصتهایی در اختیار عربستان سعودی و دیگر تولیدکنندگان عرب خلیج فارس قرار دهد که سهم خود در بازار را افزایش دهند.
دربارهی اثرات (عموما مثبت) برداشته شدن تحریمهای ایران مطالب زیادی نگاشته شده، اما «مؤسسهی مطالعات خاورنزدیک واشنگتن»، در مقالهای به قلم برندا شیفر، از منظری دیگر به این موضوع نگریسته است. دکتر شیفر یک استاد دانشگاه آمریکایی-اسرائیلی و متخصص در زمینهی بازارهای انرژی جهانی است و در حال حاضر به عنوان پژوهشگر میهمان در دانشگاه جورج تاون فعالیت مینماید. هرچند نتیجهگیری و تحلیلهای او در این مقاله لزوما مورد تأیید «الف» نیست، اما نظرگاه وی جای تأمل دارد.
******
رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی «وضعیت اتحادیه» که حدود دو هفته پیش ایراد نمود، تهدید کرد ضد مصوبات کنگره که بر ۵ موضوع تأثیر بگذارد از حق وتو استاده خواهد کرد. ۴ مورد از این موضوعات مرتبط به امور داخلی و پنجمین مورد مرتبط با سیاست خارجی بود، یعنی احتمال تصویب تحریمهای جدید ضد ایران در کنگره. در کنار این، شاهد آن هستیم که دولت آمریکا تلاش خود برای رسیدن به یک توافقنامهی هستهای با ایران را نیز افزایش داده است.
اگر آمریکا و شرکایش در گروه ۵+۱ (یعنی بریتانیا، چین، فرانسه، روسیه و آلمان) توافقنامهای با ایران امضا کنند، بدون شک این توافق بر بازارهای جهانی نفت و گاز تأثیر خواهد گذاشت. در حقیقت بسیاری از شرکتهای نفتی و گازی بزرگ آمادهاند که به محض امضای چنین توافقی، فعالیت در ایران را از سر بگیرند. چنین رقابتی بین شرکهای بزرگ، قطعا هنگامی که بخشهای گاز و نفت ایران کاملا در برابر بازارهای جهانی گشوده شود، تشدید خواهد شد.
تأثیرات توافق احتمالی هستهای بر بازار جهانی نفت
در نیمهی سال ۲۰۱۲، تحریمهایی در موضوع صادرات نفت ایران تصویب شد و موجب کاهش صادرات نفت این کشور از ۲.۵ میلیون بشکه در روز به ۱.۴ میلیون بشکه گردید. اما اگر تحریمها همین الان برداشته شود، ایران یک سال تمام وقت لازم دارد تا حجم تولیدش را به میزان دورهی پیش از تحریمها برساند.
علاوه بر این (و با توجه به شرایط فعلی بازار نفت) احتمالا ایران سرمایهگذاریهای محدود خارجی برای بازسازی حجم تولیدش پیشرو خواهد داشت. در کنار این، خود ایران هم شرایط جذاب و ویژهای برای سرمایهگذاران روی میز نگذاشته است، آن هم در شرایط فعلی بازار که سرمایهگذاران در حال محدود کردن سرمایهگذاریهایشان در جاهای مختلفاند. بدین ترتیب، این حقایق، باعث میشود در ادعای بیژن زنگنه وزیر نفت ایران که اخیرا گفته بود به محض برداشته شدن تحریمها «ایران صادرات نفتش را ظرف دو ماه به دو برابر افزایش خواهد داد» تشکیک کنیم.
با این وجود، صرف اعلان رسیدن به توافقی هستهای با ایران که تحریمها بینالمللی را برخواهد داشت، خود موجب تسریع سقوط قیمت نفت در بازار جهانی (که در حال حاضر به ثبات رسیده) خواهد گردید. به این ترتیب، قیمت نفت حتی پیش از آنکه تولیدات جدید ایران عملا به بازار وارد شود، از این موضوع متأثر خواهد شد.
در عمل هم میزان بیشتری از نفت [با افزایش تولید ایران] به صورت تدریجی وارد بازار خواهد گردید، مطلبی که موجب میشود قیمت جهانی نفت کماکان پایین مانده و حتی رکود در این بازار افزایش یابد.
ایران در حال حاضر به این دلیل که زیر فشار تحریم قرار دارد، به مشتریهای دائمیاش نظیر چین و هند و ژاپن و کرهی جنوبی و ترکیه تخفیف نفتی میدهد. در این حوزه هم برداشته شدن تحریمها به این معنی است که احتمالا این مشتریها نیز از این به بعد باید قیمتهایی متناسبتر با قیمت جهانی نفت به ایران بپردازند. این میتواند فرصتهایی در اختیار عربستان سعودی و دیگر تولیدکنندگان عرب خلیج فارس قرار دهد که سهم خود در بازار را افزایش دهند.
تأثیرات توافق احتمالی هستهای بر بازار جهانی گاز
از زمان آغاز بحران بین روسیه و اوکراین در سال گذشته، ایران تلاش کرده خود را به عنوان یک جایگزین قابل اعتماد به جای روسیه برای تأمین گاز اروپا مطرح کند. در حقیقت هم ایران تنها دولت نزدیک [جغرافیایی] به اروپاست که برای رقابت با هیمنهی روسیه بر بازارهای گاز اروپایی، منابع گازی کافی در اختیار دارد. حتی رئیس جمهور ایران حسن روحانی اخیرا به صراحت اعلام کرد: «ایران میتواند یک مرکز امن [تأمین انرژی] برای اروپا باشد». معاون وزیر نفت ایران (علی مجیدی) نیز در رسانههای رسمی ایرانی با افتخار اعلام کرد: «گاز طبیعی ایران تنها رقیب گاز روسیه در اروپا است.» او در ادامه متذکر شد کشورهای اروپایی میتوانند گاز ایران را از سه مسیر جداگانه وارد کنند: ترکیه، عراق و یا خط لولهای که از طریق ارمنستان و گرجستان به دریای سیاه متصل شود.
مسئولان اروپایی به این مطلب که ایران در آینده میتواند تأمینکنندهی جایگزین گاز اروپا باشد اذعان دارند، و این بخشی از تلاشهای اخیرشان برای کم کردن تکیه بر واردات گاز از روسیه به شمار میرود. در ماه آپریل گذشته، «ادره کل سیاست خارجی» اتحادیهی اروپا (که بازوی سیاست خارجی این اتحادیه محسوب می شود) پژوهشی را منتشر کرد که گزینههای اتحادیهی اروپا برای واردات گاز در سایهی بحران اوکراین را بررسی کرده و دست آخر چنین نتیجه گرفت بود که: «ایران، جایگزین قابلاعتمادی به جای روسیه است.»
اما هرچقدر هم که گزینهی تأمین گاز اروپا از طریق ایران گزینهی قابل اعتمادی باشد، باز دو مانع بزرگ وجود دارد که منجر به کندی ورود ایران به بازار گاز اروپا خواهد گردید: اول، نیاز به تولید گاز بیشتر [توسط ایران]، و دوم، نیاز به احداث زیرساختهای لازم برای انتقال این گاز به اروپا.
بدون هیچ شکی ایران یک تولیدکنندهی بزرگ گاز طبیعی در جهان به شمار میرود. این کشور سالانه ۱۶۰ میلیارد متر مکعب گاز تولید میکند و تنها دو کشور روسیه و آمریکا هستند که تولیدات سالانهی گازیشان از ایران بالاتر است. تولید گاز ایران، ۳۵ درصد مصرف سالیانهی گاز در اتحادیهی اروپا را تشکیل میدهد. این کشور ذخایر عظیم گازی نیز در اختیار دارد.
اما نکتهی شایان توجه آن است که ایران، خود یکی از کشورهای وارد کنندهی گاز تصفیه شده است. ضمنا، بیش از هر کشور دیگری در جهان، در داخل کشور گاز طبیعی مصرف مینماید. میزان عظیم استفادهی گاز در داخل ایران تا حدی به قیمت بسیار پایین آن در منازل، و بهرهوری پایین انرژی در این کشور باز میگردد.
گفتنی است که ایران از ترکمنستان و آذربایجان گاز وارد میکند، و میزان بسیار کمتری به ترکیه و ارمنستان صادر مینماید.
منابعی در صنعت گاز ترکیه میگویند آنکارا آماده است در صورت رفع تحریمها، زیرساختهایی احداث کند که ایران بتواند از آن طریق، گاز خود را به اروپا صادر نماید.
با این حال، تولید گاز طبیعی، سرمایهگذاری بیشتری به نسبت تولید نفت احتیاج دارد، کما اینکه امضای یک قرارداد گازی معمولا چندسالی زمان میبرد. علاوه بر این، هزینهی خط لولههایی که در مسیری طولانی احداث میشوند و یا هزینهی ساختن تأسیسات LNG به چند میلیارد دلار بالغ میگردد و این سرمایه در کمتر از چندین سال امکان بازگشت ندارد. بنابراین چنین سرمایهگذاریهایی به سادگی و سرسری صورت نخواهند گرفت. لذا بعد از برداشته شدن تحریمها، دستکم ۵ سال (و شاید هم خیلی بیشتر) طول خواهد کشید که حجم عظیمی از گاز ایرانی به بازاراهای اروپا وارد شود.
البته باید این را نیز در نظر داشت که اروپا برای دست یافتن به گاز ایران باید با برخی کشورهای آسیایی نیز رقابت کند. به این دلیل که صادرات سودآور LNG به بازارهای آسیایی، برای ایران جذابیت بیشتری نسبت به بازارهای اروپا دارد. فلذا اگر ایران بتواند LNG خود را به کشورهای آسیایی بفروشد، آن وقت است که صادرات گاز آمریکا به این منطقه با رقیبی جدید رو در رو خواهد شد. با این وجود، این مسئله نیز حدود یک دهه زمان خواهد برد تا به صورت بالفعل به منصهی ظهور برسد.
آثار ژئوپولتیک توافق احتمالی هستهای با ایران
رفع تحریمهای ایران در حوزهی صنعت نفت و گاز، نتایج ژئوپولتیک چندی در پی خواهد داشت. در حوزهی صادرات نفت، باید گفت که بیشک مهمترین اثر رفع تحریمها، ایجاد تنشهای بیشتر با عربستان سعودی خواهد بود، از جمله در موضوع سیاستهای اوپک. همین چندی پیش بود که رئیس جمهور ایران صریحا از عربستان سعودی در باب آنچه سیاست عمدی ریاض برای پایین نگاه داشتن قیمت نفت میخواند، انتقاد کرده و تهدید نمود: «[سعویها هم] در آینده دچار مشکل خواهند شد.»
در حوزهی گاز نیز، روسیه تدابیری اتخاذ خواهد کرد تا مانع ورود ایران به بازارهای اروپایی شود، دقیقا همان کاری که پیش از این میکرد. در سال ۲۰۰۷، هنگامی که ایران پروژهی صادرات نفت به ارمنستانِ مجاور را افتتاح نمود، شرکت گازپروم روسیه نیز به سرعت قرارداد یک خط لولهی گاز در داخل ارمنستان به امضا رساند و ضمنا آن را در محیطی کوچکی بنا نمود تا نتوان در آینده برای صادرات گاز [ایران] به اروپا از آن استفاده کرد.
مسکو و تهران ممکن است بر سر یافتن سهم بیشتر در بازار گاز ترکیه (که همسایهی هر دو است) نیز وارد رقابت شوند. از آنجا که ترکیه عملا دومین بازار بزرگ گاز روسیه به شمار میآید، نقش این کشور در راهبرد روسیه برای صادرات گاز اخیرا (با پییشنهادی که روسیه برای تغییر مسیر خط لولهی صادرات گاز «ساوت استریم» از بلغارستان، به ترکیه مطرح کرده) افزایش یافته است.
به صورت کلی، همکاری بین ایران و روسیه بر بنیادی ضعیف استوار است و اگر تحریمهای ایران برداشته شود و درگیریاش با غرب کاهش یابد، بسیاری از رقابتهای استراتژیک بین تهران و مسکو از سر گرفته شده و از عمق به سطح خواهد آمد، از جمله در موضوع بازارهای گاز.
از دیگر درگیریهای احتمالی که میتواند به محض رفع تحریمها و بازگشت حیات به بخش تولید گاز طبیعی ایران شروع شود، میتوان به درگیری با قطر بر سر تعیین مرز میدان نفتی مشترک «گاز شمال/پارس جنوبی» اشاره کرد. این میدان گازی از بزرگترین میدانهای گازی جهان و مهمترین منبع صاردرات عظیم LNG قطر به شمار میرود. کما اینکه منطقهی اصلی سرمایهگذاری ایران در حوزههای گاز و نفت نیز همین میدان مشترک است. درگیری دوحه و تهران بر سر ترسیم مرزهای این میدان مشترک، پیشتر، تا حدی به دلیلی تحریمها و به موازات آن نبود سرمایهگذاری برای تولید ایران در این میدان، به جایی نرسید.
در خاتمه باید گفت، اگر آمریکا و شرکایش بتوانند با ایران به توافقی هستهای برسند، همهی طرفها باید عواقب احتمالی بازگشت ایران به بازار جهانی نفت و بازار منطقهای گاز را در نظر بگیرند؛ موضوعی که میتواند به سرعت تنشها با دیگر تولیدکنندگان انرژی (از قبیل روسیه، عربستان و قطر) را افزایش دهد. کمااینکه موجب افزایش سقوط حاد قیمت در بازارهای جهانی نفت نیز خواهد گردید.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که ایران در موضوع افزایش تولید و جذب سرمایهگذاریهای لازم در تأسیسات نفتی و جابهجایی نفت، با مشکلاتی بزرگی دستبهگریبان خواهد بود. ولی دربلند مدت، افزایش تولید ایران، گزینههای بیشتری روی میز بازارهای اروپایی و آسیایی خواهد گذاشت.