نفتی است؛ نفتی نفتی. وقتی از «نفت» حرف میزند، انگار نه انگار همان ماده سیاه و بدبویی را میگوید که اگر روی لباستان بریزد تا مدتها همراهیتان میکند.
از سخنگوی نفت و مشتقها و نتیجههایش هم البته همین برمیآید. حتما آنقدر نفت برایش مهم است که تا کانادا رفته درس نفتی بخواند. حالا دو دوره است که «عماد حسینی» زبان کمیسیون انرژی مجلس است.
نماینده «قروه» میگوید دولت محمود احمدینژاد «درآمد افسانهای» از نفت داشته اما از توسعه صنعت نفت خبری نبوده؛ پس در حوزههای مشترک وضعیت چندان مناسب نیست.
میگوید تخلف مالی در صنعت نفت را انکار نمیکند اما «مافیای نفتی» را هرگز ندیده. میپرسد اگر احمدینژاد سندی از فساد نفتی دارد، چرا رو نمیکند؟
تازه یادآوری میکند که وزیران نفتی احمدینژاد هم اعلام کردهاند «مافیای نفتی» وجود ندارد. میگوید به تحقیق و تفحص از وزارت نفت رای مثبت داده اما نمایندگان دولت با «زبان نرم» نمایندگان را از تحقیق منصرف کردهاند. میگوید رییسجمهوری نگاه ویژهای به نفت دارد، تا آنجا که همواره از او کشش که اطرافیانش را به وزارت نفت برساند و از مجلس اصرار که: نه! و مگر میشود از نفت گفت و از «هرمز» نگفت.
میگوید بستن شاهراه انرژی جهان در دستور کار نظام نیست اما اگر محاسبهها تایید کند و لازم باشد برای بستن هرمز لحظهای درنگنمیکنند.
یک خبر هم از آینده میدهد؛ خبری به ارزش 1/12میلیارد دلار؛ خبرش شاید و باز هم شاید چندان خوشایند نباشد؛ گزارش تفریغ بودجه سال 1389 که هنوز منتشر نشده بر عدم واریز 1/12میلیارد دلار از درآمد نفت به حساب ذخیره ارزی حکایتدارد.
این را میگوید تا حساب پولهای نفتی واریزنشدهای که گزارشهای دیوان محاسبات تایید کرده، بالا بگیرد؛ خیلی هم بالا.
میگوید «طلای سیاه» گنجی است که با وزیر شدن رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه «خاتمالانبیاء»، نظام آن را به معتمدان سپرده، «گنج» هم که خاصیتش همین است؛ وگرنه گنج نیست.
شش سال عملکرد اصولگرایان در زمینه انرژی را چطور ارزیابی میکنید؟
قبول دارم که در شش سال گذشته مجلس در اختیار اصولگرایان بوده اما کل حاکمیت تا زمانی که دولت دهم شکل گرفت با تفکر اصولگرایی جلو رفت.
یعنی ادعا میکنید دولت دهم اصولگرا نیست؟
خیلی از همفکران و نزدیکان آقای احمدینژاد هم دولت دهم را اصولگرا نمیدانند؛ پس این یک ادعا نیست.
مثلا چه کسانی؟
این نظراتی است که آقایان مشایی و جوانفکر بارها اعلام کردهاند و اندیشه اصولگرایی را در دولت دهم منتفی میدانند. در واقع این اصولگرایان نبودند که در دولت دهم رای آوردند. نزدیکان آقای احمدینژاد عملا آرا را بازشماری و طیفبندی و نتیجه را به دلخواهشان تفسیر کردند. اصولگرایان هم دیگر تسلیم شدهاند و دولت را اصولگرا نمیدانند.
چه کسانی میگویند دولت دهم اصولگرا نیست؟
بزرگان اصولگرا بر این باورند اما خیلی به زبان نمیآورند.
یعنی در رودربایستی گیر کردهاند؟
شاید. همین هم هست که در انتخابات مجلس نهم چند طیف از اصولگرایان با همدیگر رقابت میکنند. این انتخابات بیشتر درونجناحی و ناشی از تنشهای دولت دهم با اصولگرایان است که اینجا سر باز کرده و خودش را به عینه نشان میدهد. مسوولیت این انتخابات و رقابت اصولگرایان با هم نیز برعهده دولت است.
و چه اتفاقی در این انتخابات به قول شما درونجناحی و میافتد که مسوولیتش را با دولت میدانید؟
اتفاق خاصی نمیافتد، چون تقریبا اقبال مردم به اصولگرایان در سالهای اخیر بیشتر بوده و من فکر میکنم در انتخابات آینده هم اکثریت مجلس از آن اصولگرایان خواهد بود.
منظورتان از «اقبال مردم به اصولگرایان بیشتر است» در رقابت «درونجناحی» که میگویید است دیگر؟
بله! ما مجلس نهم مستقل و قوی خواهیم داشت. با شرایط کنونی، گرایش به سمت مستقل بودن خیلی بیشتر از دیگر جریانهاست و اصلاحطلبان هم برای حضور در انتخابات با چالش مواجه هستند.دلیل دوری از اصولگرایان به سمت مستقل شدن هم ماجراهایی است که گفتم. ما در مجلس هشتم واقعا از دولت فاصله گرفتیم.
یعنی کمکم خودتان را از زیر سایه دولت بیرون آوردید؟
اصلا از ابتدا، مجلس هشتم زیر سایه دولت نبود اما حمایتمان را کم کردیم تا به شرایط کنونی رسیدیم که مجلس منتقد دولت شده است و این ناشی از عملکرد دولت است.
یعنی دولت، نمایندگان را به این نتیجه رساند که مجلس خرجش را از دولت جدا کند؟
بله و تصمیم گرفتیم که نظارتمان را بیشتر کنیم.
و تاثیر این جدا شدن بر بحث انرژی چه بود؟
در شش سال گذشته نزدیک به 600میلیارد دلار از فروش نفت درآمد داشتیم. یک درآمد افسانهای به نسبت درآمد دولتهای گذشته.
و این میشود حدود یکسوم درآمد نفتی 32سال جمهوری اسلامی.
بله! اما متاسفانه سیاستهای کلان و راهبردیای که ما در حوزه انرژی دنبال کردیم سیستمی نبوده که هیچ، حتی باید گفت فلهای هم بوده و به همین دلیل این درآمد در مسیر توسعه خرج نشده. الان مشکلی که ما در بعد انرژی و صنعت نفت داریم این است که به لحاظ توسعه این صنعت دچار مشکل و بیماری خاص و حادی هستیم که باید درمان شود.
و چرا با این همه درآمد، نفت دچار این بیماری شده است؟
چون این درآمدها صرف هزینه جاری کشور شده است.
چرا؟
چون دولت بزرگ شده و این بزرگ شدن دولت هزینه دارد.
اما دولت که ادعا میکند هزینههای جاری را به نسبت هزینههای عمرانی کاهش داده؟
دولت از این دست ادعاها زیاد میکند. اما آمار روایت دیگری دارد. حالا نه تنها در صنعت نفت که در تمامی صنایع وابسته به آن، توسعه آنچنانی براساس ظرفیتها و امکاناتی که وجود داشته، نداشتیم. دولت باید پاسخگو باشد، هم به ما و هم به آیندگان که با وجود 600میلیارددلار درآمد نفتی در شش سال گذشته، چرا صنعت نفت توسعه نیافته. باید توضیح دهد که پول توسعه کجا رفته است.
در واقع شما دارید از خودتان انتقاد میکنید؟
چرا؟
چون این شرایط حاصل عملکرد اصولگرایان است. من مایلیم تاثیر وجود اصولگرایان در مناصب تصمیمگیری و تصمیمسازی بر وضعیت انرژی را بدانم؟
حوزه انرژی حوزهای نیست که جهتگیریهای سیاسی خیلی در آن تاثیرگذار باشد یا نه اینکه بیتاثیر باشد. هرچند سیاستهای اقتصادی، متاثر از برنامههای سیاسی است. در دولت اصلاحات هم همین جهتگیریهایی که در دو دولت اخیر بوده وجود داشت.
اما سیاست این تاثیر را میگذارد که در دوره اصلاحات که شما مثال میزنید قطعنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی صادر نشد که کار توسعه نفت را با مشکل مواجه کند اما در این دوره چهار قطعنامه تحریم صادر شده.
قطعا اینطور است و کسی هم برای انکار تاثیر این آیتمها نباید تلاش کند اما زمانی که این تحریمها وجود نداشت میشد توسعه را در صنعت نفت دنبال کرد، زمانیکه میشد به راحتی فاینانسها را با کشورهای دیگر بست که میتوانستند زیرساختها را فراهم کنند اما چرا نکردند. الان توازن گاز کشور منفی است. اگر از این 600میلیارد دلار درآمد یکششماش هزینه توسعه صنعت نفت میشد ایران از نظر توسعه زیرساختها برای سالهای سال بیمه میشد، ما دومین دارنده گاز دنیا هستیم و سومین دارنده نفت دنیا. کشوری با این اهمیت اگر بخواهد مسایل و مشکلاتی از قبیل تحریم بر آن اثرگذار باشد خیلی قابل قبول نیست. باید گفت نفت خوب مدیریت نشده، اگر میشد نباید برای صادراتمان محتاج کشورهایی مثل یونان، اسپانیا و ایتالیا میشدیم.
حال که شما شرایط این شش سال را با سالهای 76 تا 84 مقایسه کردید این سوال را میپرسم: در حال حاضر عسلویه خلوتتر است یا هفت سال پیش؟
البته در حال حاضر خلوتتر است.
قبول دارید که موج کوچ سرمایهگذار از صنعت نفت رخ داده ؟
من بارها هم گفتم و الان باز تکرار میکنم، در زمانی که میشد، از این سرمایهگذاران خیلی استفاده نشد. آن هم در حالی که ما باید با کشورهای معتبر رقابت کنیم. مثلا من بارها این جمله را تکرار کردم که کشور ما با کشور قطر حوزه مشترک ندارد، کشور ما با شرکتهای معتبر آمریکایی، اروپایی و بینالمللی رقابت میکند. یعنی حوزه مشترکمان با آنهاست وگرنه خود کشور قطر این قابلیت را ندارد.
تنشها و تحریمها بر حوزه نفت چه تاثیری داشته؟
تنشها و تحریمها بیاثر نیست اما اگر میتوانستیم از ظرفیتها استفاده کنیم، قطعا امروزه تحریم روی هیچ کاری اثرگذار نبود. وقتی مباحث تنشزای کمثمر در عرصه بینالمللی مطرح شود، بر شیرهای نفت تاثیر میگذارد.من انکار نمیکنم که این تنشها تاثیرگذار است اما باید بدانیم سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی یک سری سیاستهای مشخصی هستند که آقای احمدینژاد هم مجری این سیاستهاست. هرچند بالاخره ایشان در بعضی از حوزهها فراتر از یک مجری حرکت میکنند.
اما این فقط مخصوص دولت نیست. به عنوان مثال بعضی از نمایندگان راجع به بسته شدن تنگه هرمز گفتوگو میکنند.
سیاستهای کلی نظام در شرایط فعلی این نیست که تنگه هرمز را ببندیم؛ امااگر بستن هرمز لازم باشد شرایط و سازوکار خاص خودش را دارد که اگر به لحاظ ابعاد فنی و کارشناسی و سیاسی و بینالمللی به نتیجه برسیم تنگه هرمز باید بسته شود، درنگ نخواهیم کرد. بیشتر نمایندگانی هم که در مورد بستن تنگه هرمز اظهارنظر میکنند در حوزه انرژی سررشته ندارند.
یعنی مطرح کردن مداوم بستن تنگه هرمز را به صلاح نمیدانید؟
نه! اصلا نیازی نیست؛ جمهوری اسلامی ظرفیتهای کمتنشتر زیادی دارد. باید راجع به تحریمها این را هم اضافه کنم که ما درست است به صورت رسمی از سالها پیش تحریم نشدیم، اما در واقع سالهاست توسط شرکتهای آمریکایی و اروپایی تحریم هستیم. در واقع زمانی که شرکتهای اروپایی و آمریکایی در کشور ما پروژه اجرا میکردند و آنها را فراخواندند، آن زمان بود که تحریم نفتی شکل گرفت. وقتی اتحادیه اروپا این تحریم نفتی را ابلاغ میکند، در واقع شکل رسمی به این قضیه داده ولی موضوع جدیدی نیست. وگرنه به صورت غیررسمی صنایع نفت ما سالهاست که تحریم است. مثلا در همین شرایط ما با اوکراین قرارداد بستیم. بزرگترین قرارداد نفتی ایران با اوکراین را منعقد کردیم و اوکراین هم یک کشور اروپایی است و قاعدتا این کشور باید پایبند باشد.
این «بزرگترین» قرار داد نفتی در چه زمینهای است؟ اکتشاف است؟ زیرساخت است؟
فقط میدانم که بزرگترین قرارداد ماست.
نفت بخرند یا دربیاورند؟
سرمایهگذاری مشترک است.
از توسعه نیافتن زیرساختهای نفتی با وجود درآمد نفتی 600میلیارد دلار انتقاد میکنید؛ اما در این شش سال قرارگاه خاتمالانبیا هم وارد بازار نفت شده، آن هم با سرمایهای بسیار زیاد؛ پس چرا توسعه صورت نگرفته است؟
قرارگاه خاتمالانبیا ظرفیتهایی بالایی دارد. این ظرفیت هم نباید همینطور منفعل باقی میماند و در پروژهها دخالت داده نمیشد. الان در خیلی از پروژههای زیرساختی کشور، مخصوصا در بخش راه، در بخش مسکن و صنعت نفت خاتمالانبیا بهترین گزینهای است که میتوانیم جایگزین کنیم. چون به سپاه هم وصل هستند، یک ظرفیت خاصی برای آنها ایجاد شده است.
چند سال از حضور قرارگاه خاتمالانبیا در پروژههای نفتی میگذرد؟
بین 9 تا 10 سال.
منظورم پروژههایی جزیی نیست. به صورت جدی از زمان احمدینژاد وارد شدند یا قبل؟
از زمان آقای احمدینژاد.
این حضور را با مولفهای اقتصادی سازگار میدانید؟
سپاه زمانی که در حال جنگ بودیم، یک نهاد کاملا نظامی تلقی میشد اما قرارگاه خاتمالانبیا قرارگاه سازندگیای است که پروژههای اقتصادی را دنبال میکند. الان هم پروژههایش را در بخش نفت که گنج ایران است اجرا میکند. این قرارگاه در شرایط تحریمها به بهرهبرداری از گنج نفت کمک میکند.
یعنی اگر تحریمها نبود نیازی به حضور قرارگاه خاتمالانبیا به این شکل در نفت نبود؟
به این شکل نه. شاید میتوانستیم شرکتهای دیگری که به لحاظ فنی و تخصصی درجههای بالاتری دارند را وارد مجموعه کنیم.
و اگر تحریمها برداشته شود و تنشها از بین برود و بشود سرمایهگذاری خارجی جذب کرد تکلیف خاتمالانبیا چه میشود؟
فکر میکنم خود قرارگاه به لحاظ تکنولوژی در حوزهای که وارد شده توانسته منابع انسانی بسیار خوبی تربیت کند و دیگر نمیشود به این آسانیها دنبال بیرون رفتن قرارگاه خاتم الانبیا از نفت بود . در واقع گنج نفت به معتمدان نظام سپرده شده است؛ اما بعد از تحریمها زمینه برای کار خیلی از کشورهای خارجی فراهم است.
شما جزو موافقان وزیر شدن سردار رستم قاسمی بودید؟
بله و دلایل زیادی هم برای موافقت دارم.
برخی میگویند خاتمالانبیا، سردارش را به وزارت رساند؟
فکر نمیکنم تمام دلیل وزیر شدن سردار قاسمی این باشد. آقای قاسمی فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا بودند اما در شرایطی عهدهدار وزارت نفت شدند که شرایط بسیار خاصی بر صنعت نفت ما حاکم بود.
چه شرایطی؟
قبل از ایشان 9 وزیر به مجلس معرفی شده بودند حالا یا رای اعتماد گرفته بودند یا نه که این ناشی از نحوه نگرش آقای احمدینژاد به صنعت نفت کشور است. باید بپذیریم که رییسجمهوری یک نوع نگرش ویژه خاصی به صنعت نفت دارد و به همین علت افراد خاصی را برای وزارت نفت معرفی میکند. زمانی که آقای میرکاظمی برای وزارت معرفی شد، ما در کمیسیون انرژی موافق انتخاب ایشان در آن شرایط نبودیم.
چرا؟
بحث این بود که آقای میرکاظمی قبل از این وزارت دیگری را مدیریت کرده بودند که اصلا شباهتی با وزارت نفت نداشت. اعلام وزیر دفاع سابق به عنوان وزیر نفت شاید خیلی بازتاب خوبی نداشت و ما نگران این موضوع بودیم.
وزیر قبلی ارشاد هم قبلا نظامی بوده اما این موضوع خیلی مورد توجه قرار نگرفت.
بله خب! اما چالش ما، توسعه است و دنبال مغزی میگشتیم که بیاید صنعت نفت را توسعه دهد که آن مغز ایشان نبود. خود دولت هم این را میدانست. البته آن زمان از ایشان دفاع میکردند که یک وزیر استراتژیک است و صنعت نفت را متحول میکند اما دیدیم که این وزیر استراتژیک را بعدها به چه شیوهای برداشتند. البته بهانهای که برای تغییر آقای میرکاظمی اعلام کردند این بود که وزارت نفت و نیرو در هم ادغام شود که با این موضوع کمیسیون انرژی به شدت مخالفت کرد و ادغام منتفی شد؛ اما بالاخره آقای میرکاظمی را عزل کردند، این برخوردهای سلیقهای تا جایی بود که میخواستند نفتی که 70درصد درآمد ناخالص کشور را دارد زیرمجموعه وزارتخانهای کنند که کار خدماتی انجام میدهد. بعد آقای احمدینژاد آمد و شخصا سرپرستی وزارت نفت را به عهده گرفت که غیرقانونی بود. بعد آقای علیآبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرد؛ سرپرستی آقای علیآبادی هم بر وزارت نفت یکی از عجایب روزگار بود؛ فردی که هیچ سنخیتی با صنعت نفت نداشت و برای وزارت نیرو هم معرفی شده بود و همواره مورد توجه آقای احمدینژاد است.
چه کسانی برای جانشینی میرکاظمی مطرح بودند؟
آقای علیآبادی، آقای سعیدلو، آقای محصولی و دیگر نزدیکان آقای احمدینژاد. تا مدتی هم آقای محرابیان مطرح بود. اما وقتی که ارزیابی انجام شد، دیدیم آقای رستم قاسمی به عنوان فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا حداقل ششسال است که در پروژههای پارس جنوبی حضور دارد و کسی است که الفبای صنعت نفت را میشناسد.
یعنی سوابقشان در قرارگاه خاتم الانبیا باعث شد به ایشان اقبال داشته باشید؟
بله و ایشان با دکترین توسعه میدانهای مشترک بهوزارت رسید.
الان که چند ماه از وزارت آقای قاسمی گذشته، آیا راضی هستید؟
به نظر میرسد مجلس شورای اسلامی نسبت به انتخابی که انجام داده پشیمان نیست.
چرا آقای احمدینژاد درآن شرایط یکمرتبه یک سردار شناختهشده سپاه را برای وزارت مهم نفت معرفی کرد.
البته قبلا هم در یک برهه دیگر آقای قاسمی مطرح شده بود.
کی؟
قبل از اینکه آقای میرکاظمی به وزارت نفت بیاید، بحث آقای قاسمی مطرح بود.
و آن موقع چرا مخالفت شد؟
نهایتا خود دولت ایشان را معرفی نکرد.
برخی وزارت سردار قاسمی را به دادن سهم تعبیر کردند.
این بحث خیلی جدی نبوده اگر هم بوده ما در جریان نیستیم.
یعنی با هدف کاهش انتقاد به دولت؟
نمی دانم! آقای رستم قاسمی به لحاظ تئوریک ممکن است نتواند نفت را تبیین کند اما به لحاظ عملیاتی میتواند خیلی از مشکلات را حل کند.
سفارش نکردند به اینکه به قاسمی رای اعتماد بدهید؟
اصلا.
این را از این جهت میپرسم که علیاکبر اولیاء در مخالفت با ایشان میخواست مخالفت کند اما جو مجلس چنان بود که مجال نطق نیافت. هرچند که علی مطهری نطق کرد و گفت نباید وزارت نفت را به یک نظامی بدهید.
انتقادهای آقای مطهری از نظر ما وارد نبود.
چرا این نگاه ویژه وجود دارد. چرا احمدینژاد همواره اصرار دارد نزدیکانش مثل سعیدلو و علیآبادی وزیر نفت شوند.
از اول هم همین نگاه ویژه به وزارت نفت وجود داشته ولی ما متوجه نشده بودیم. اینکه چرا آقای احمدینژاد میخواهد از نزدیکان و کسانی که به آنها اعتماد دارد استفاده کند برای ما خیلی جالب است اما آقای قاسمی بر این نگاه ویژه انطباق ندارد. در کمیسیون انرژی به صراحت گفتند، جایگاهی برای جریان معروف به انحرافی در صنعت نفت قایل نیست و الان هم مقابله با آنان را دنبال میکند.
شش سال است که رییسجمهوری تلاش میکند یکی از نزدیکانش را به وزارت نفت برساند. شش سال هم هست که در برابر آن مقاومت شده. مایلم بدانم این نگاه ویژه از کجا میآید؟
برای ما هم مشخص نشده. درون صنعت نفت عدم شفافیت مالی و اداری، قدرت مانور دولت را در خیلی از عرصهها بالا میبرد. همین الان شما نگاه کنید عدم واریز میلیاردها دلار به حساب ذخیره ارزی ناشی از همین بیانضباطی مالی است. ما و عربستان نفتخیز هستیم، اما میببینیم که کشور عربستان 15 سال است وزیر نفتش را تغییر نداده؛ در مقابل آقای احمدینژاد در طول شش سال، شش نفر را وزیر نفت کرده.
من جواب سوالم را نگرفتم. چرا همواره جلوی مسلط شدن این نگاه را گرفتید؟ چون بالاخره اگر کسی رییسجمهوری است حق دارد فرد مورد نظرش را وزیر کند.
چرا در مقابل نوذری مقاومت نبود؟
این سوال من است. در بحث ادغامها میخواستند وزارت نفت را زیرمجموعه یک وزارت خدماتی به اسم نیرو بکنند؛ این انگیزه قوی ناشی از چیست؟
به نظرم محصول نوعی نگرش و بینش دولت است. حالا این چیزی که به نام جریان انحرافی از آن یاد میشود، میخواستند دو هدف را از تسلط بر وزارت نفت دنبال کنند. هدف اول برداشتن آقای میرکاظمی بود که توانستند و خیلی مودبانه و محترمانه با ایشان خداحافظی کردند. هدف بعدی این بود که صنعت نفت به نوعی بزرگ قلمداد نشود و احساس شود که صنعت نفت، اصلا جایگاهی در کشور ندارد تا عدم نظارت بر آن بیشتر شود.مسلط شدن این نگاه بر وزارت نفت، آنقدر برای آقای احمدینژاد اهمیت دارد که خودش از فرصت استفاده کرد و به صورت غیرقانونی سرپرست وزارت نفت شد.
در واقع ادغام وزارت نفت و نیرو یکی از راهکارها برای تسلط بر وزارت نفت بود؟
بله.
برای جلوگیری از این بیانضباطیهای مالی که قدرت مانور ایجاد میکند، چرا قانون جامع وزارت نفت نداریم؟
چرایش را نمیدانم، چون باید از گذشته میبود. اما در مجلس هشتم احساس شد که واقعا در صنعت نفت کشور هیچ قانونی نیست که به آن استناد کنیم، پس ما سه قانون را تنظیم کردیم. قانون اولی «قانون نفت» است که کلیات نفت را تعریف میکند تا کمیتهای که ساختارش حاکمیتی است تشکیل شود و نظارت برصنعت نفت حاکمیتی میشود و از سه قوه در درون آن کمیته حضور دارند. قانون دوم «قانون وزارت نفت» است که بعد از این اساسنامه شرکتهای تابع وزارت نفت، باید تابع این موضوع باشد.
و این سه قانون میخواهند چه هدفی را دنبال کنند؟
قدرت مانوری را که در صنعت نفت کشور وجود داشته و باعث سیاسی کردن نفت میشود و همواره دولتها میخواستند آن را در اختیار نزدیکانشان قرار دهند را کنترل میکند.
یعنی در واقع میخواهید نفت را باز هم ملی کنید!
نفت که ملی هست، ما شرایطی را میخواهیم ایجاد کنیم که وزیر نفت یک شرایط خاصی داشته باشد.
یعنی چه؟
یعنی کسی باید به عنوان وزیر نفت انتخاب شود که شرایط احراز این مسوولیت را داشته باشد.
و چه کسی این را تشخیص میدهد؟
این را قانون تشخیص میدهد.
آیا در سیستم نفتی کشور فساد داریم.
من نمیتوانم این را رد کنم، ولی اگر منظورتان مسالهای که مدنظر دولت است مبنی بر اینکه مافیا وجود دارد، من به آن اعتقاد ندارم. اما بههرحال در هر سیستمی فساد وجود دارد، فساد در نفت هم به صورت عادی وجود دارد، اما اینکه احساس کنیم که به صورت سازمانیافته یک فساد تعریفشدهای وجود دارد باید بگویم: «نه، فساد سازمانیافتهای در صنعت نفت نداریم.»
پس اینکه رییسجمهوری میگوید که مافیای نفتی وجود دارد، بر چه اساسی است.
آقای رییسجمهور چند سال پیش گفتند و هنوز هم این مفسدان را پیدا نکردند چراکه اگر پیدا میکردند تا الان اسامی را اعلام کرده بودند. این سوال ماست از ایشان که: «مافیای نفتی کجاست؟»
تا الان سوالتان را از احمدینژاد نپرسیدید؟
از خود آقای رییسجمهور که سوال نکردیم. به هرحال ما که نمیخواهیم با ایشان رودرو صحبت کنیم، اما بارها از طریق نطقها و مصاحبهها حرفهایمان را زدهایم.
از وزیران که پرسیدید؟
الان واقعا خود وزرا هم به این نتیجه رسیدند که فساد و مافیای نفتی وجود ندارد و وجود مافیا در نفت توهم است؛ حتی خود وزیران نفت. ما بارها سوال کردیم که این مافیا چه شد؟ و الان هم خود وزیران اعتقاد دارند که مافیایی در نفت وجود ندارد. اگر وجود داشته باشد مقصر خود وزیران و مسوولان هستند که نمیتوانند این مافیا را کنترل کنند.
یعنی شما یک فساد سازمانیافته هرگز ندیدید؟
هرگز ندیدم! من خودم در صنعت نفت کار کردم، خیلی از پروژههای کشور را انجام دادم و دو دوره است که سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس هستم ولی واقعا فعلا فساد سازمانیافتهای ندیدم. ممکن است مشکلاتی در بعضی از حوزههای صنعت نفت وجود داشته باشد و فسادهایی هم باشد اما سازمانیافته و تشکیلاتی نیست.
پس اختلافنظر خیلی جدی در این زمینه با رییسجمهوری دارید؟
بله!
اگر مافیای نفتی نیست، پس چرا بالاترین مقام اجرایی همواره بر وجود آن تاکید دارد؟
اگر ایشان واقعا میخواستند با فساد مبارزه کنند نباید نزدیکان خودشان را برای این پست پیشنهاد میکردند. تلقی رییسجمهور این بود که نزدیکان را برای مبارزه با فساد به اینجا بیاورند اما فکر میکنیم این درست نیست.
اما برداشت شما این است که جریان انحرافی میخواهد بر وزارت نفت مسلط شود؟
بله! مثلا جریان انحرافی به صورت سازمانیافتهای برای انتخابات پول خرج میکند؛ بالاخره این پولها باید از جایی بیاید.
میگویند اجازه مبارزه با فساد را نمیدهند.
اگر ایشان مدارکی دارد میتواند به راحتی ارایه دهد.
به نظرتان مدرکی وجود دارد؟
اگر داشت، ارایه میداد.
اگر ندارد چرا بر اعلام وجود مافیای نفتی اصرار میکند؟
این را من نمیدانم باید از خودش سوال کنید. واقعا برای ما هم سوال است اما اصرار بر وجود مافیای نفت، کار درستی نیست. اینها بیشتر جنبههای تبلیغاتی دارد.
اما مثلا گزارشهای دیوان محاسبات از تفریغ از عدم وازیر بخشهایی از درآمد نفتی حکایت میکند. این فساد نیست؟
مثلا چه مبلغهایی؟
مثلا 2/1میلیارد پولی که سرنوشتش مشخص نیست مربوط به بودجه سال 1385 الان کجاست؟
در مورد سرنوشت این مبلغ اختلافنظری بود بین دو رییس دیوان محاسبات.
گزارش تفریغ بودجه سال 85 میگوید که 2/1میلیارد دلار پول واریز نشده و سند ندارد و از 54درصد قوانین بودجه تخلف شده است. عبور از قانونها ر ا که نمیشود انکار کرد. بحث ما البته بر سر 2/1میلیارددلار است. به نظر شما حق با چه کسی است؟ رحمانیفضلی، رییس فعلی دیوان گفته حاضر است با رییسجمهوری مناظره کند اما رحیمی رییس قبلی دیوان در حضور احمدینژاد گفته دولت نهم نیاز به تفریغ بودجه ندارد.
این را باید از خودشان سوال کرد.
از چه کسی؟
از رحیمی و آقای احمدینژاد.
از شما بهعنوان سخنگوی کمیسیون انرژی میپرسم؟
گزارش رسمی دیوان برایمان ملاک است. آن چیزی که به ما ابلاغ شده این است که 2/1میلیارد دلار در بودجه، گم نشده اما هزینهکرد آن مشکل دارد؛ هرچند رییس دیوان محاسبات اعتقاد دیگری دارد و میگوید گم شده.
و این رقم در سالهای دیگر چقدر است؟
البته در سال 89 بیشتر از این است.
در سال 86، 3/2 میلیارد دلار است؟
بله
در سال 87؟
حدود پنجمیلیارد دلار.
و در سال 88؟
دقیقا نمیدانم ولی 89 را میدانم که 1/12میلیارد دلار است.
گزارش تفریغ بودجه 89 که هنوز منتشر نشده؟
منتشر نشده ولی 1/12میلیارد دلار پول نفت واریز نشده و ما هم گزارشش را دادیم.
این 1/12میلیارد دلار چیست؟
این 1/12میلیارد دلار باید به حساب ذخیره ارزی واریز میشد اما واریز نشده و دیوان محاسبات آن را گزارش کرده است. ما هم براساس گزارش دیوان، گزارشی تنظیم کردیم. کمیسیون انرژی هم این گزارش را به دادگاه فرستاده و الان پروندهاش در جریان است.
و این 1/12 میلیارد دلار کجا رفته؟
در جلسهای که در کمیسیون انرژی با حضور خزانهداری کل کشور، بانک مرکزی، دیوان محاسبات، مرکز پژوهشها و وزارت اقتصاد تشکیل شد، مسجل شد که 1/12میلیارد دلار به حساب ذخیره ارزی واریز نشده.
و ماجرایش با 2/1میلیارد دلار واریز نشده متفاوت است؟
بله! آن مبلغ موضوعیت و بحث دیگری دارد.
موضوعیتش چیست؟
آن پولی است که الان هیچکس زیر بارش نمیرود. دیوان محاسبات میگوید که این پول گم شده اما دولت میگوید گم نشده.
یعنی هزینه شده اما سند ندارد؟
بله.
3/2 میلیارد دلار واریز نشده از درآمدهای نفتی که در گزارش تفریغ سال 86 دیوان به آن اشاره شده چطور؟
آن هم تقریبا شرایط 2/1 میلیارد دلار را دارد.
اگر حرفهای رییسجمهوری در مورد وجود سازمانیافته فساد را بیاساس میدانید چرا با تحقیق و تفحص از قراردادهای نفتی همواره مخالفت میشود؟
در کمیسیون انرژی مخالفت نشد. رایمان برابر شد و در مجلس هم، نمایندگان خواستار تحقیق و تفحص اصرار نکردند که موضوع در صحن مجلس مطرح شود اما ما در همین قانون نفتی که الان وضع کردیم، دولت را موظف کردیم که باید قراردادهایش را تا یک سقف مشخصی به مجلس بیاورد و از تصویب مجلس بگذراند.
شما به درخواست تحقیق و تفحص چه رایی دادید؟
من رای مثبت دادم.
در نهایت نتیجه چه شد؟
9-9 شد.
اماشما در کمیسیون 23 نفر هستید؟
همه حضور نداشتند.
9-9 شد اما چرا تصمیم بر این شد که تحقیق انجام نشود؛ ممتنع که با منفی فرق دارد؟
چون خود تحقیق و تفحصکنندهها دنبالش نرفتند.
دلیلش این نیست که از بیرون فشار بود برای اینکه تحقیق و تفحص از وزارت نفت تصویب نشود؟
فشارها هم بیتاثیر نبود. لابیهایی از طرف وزارت نفت و بههرحال افرادی که در آنجا حضور دارند وجود داشت. گفتند هر قراردادی را هر نمایندهای بخواهد ملاحظه کند ما برایش میفرستیم، اگر ایراد و مشکلی داشت آن موقع به ما گوشزد کنید اما تحقیق و تفحص نکنید.
چرا دولت اصرار داشت که این تحقیق انجام نشود. مشخصا چه کسانی از دولت لابی کردند؟
در تمام تحقیق و تفحصها دولت لابی میکند.
چه کسی از وزارت نفت برای جلسه تصمیمگیری درمورد اینکه تحقیق بشود یا نه به مجلس آمده بود؟
آقای قلعهبانی و تعدادی از مدیران آمده بودند.
و استدلالشان برای انجام نشدن تحقیق چه بود؟
میگفتند ما اسناد را در اختیار شما قرار میدهیم اما اعلام نشود قرار است تحقیق و تفحصی صورت بگیرد. بههرحال با لحنی که نمایندگان تحقیق و تفحصکننده را نرم کند موضوع را منتفی کردند. متاسفانه ما همیشه با این موضوعات درگیر بودیم.
قرارداد «کرسنت» یادتان است؟
بله.
وقتی که آنطور قراردادهایی پیش میآید، شایبه تخلف چند میلیارد دلاری پیشمیآید، دیگر چرا حرف نمایندگان دولت برای عدم تحقیق و تفحص باید تاثیرگذار باشد؛ اینها با هم جور درنمیآید.
واقعا جور در نمیآید. مشکل این است که در مجلس نظارت، جنبه اجرایی به خودش نمیگیرد.
شما که میگویید فساد سازمانیافته در نفت نیست و احمدینژاد میگوید که فساد سازمانیافته است. چرا تحقیق و تفحص را اجرا نکردید تا سره از ناسره مشخص شود؟
نمیدانم! اما یکی از کارهایی که در ابتدای مجلس نهم باید انجام شود، همین تحقیق و تفحص از وزارت نفت است.
موضوع دیگری که اصلا جور در نمیآید هم اعلام وجود فساد و مافیا در نفت از سوی رییس دولت و بعد مخالفت نمایندگان دولت به عنوان زیرمجموعه رییس جمهوری با تحقیق از وزارت نفت است.
بله! این هم جور در نمیآید.