اندیشکده «شورای روابط خارجی» در گزارشی مفصل ضمن بررسی اوضاع روانی و آشفته بازارهای جهانی نفت، تهدید تهران مبنی بر مسدود شدن تنگه هرمز را در تاریخ بحرانهای نفتی معاصر، بیسابقه میداند.
اندیشکده «شورای روابط خارجی»، در مقالهای به قلم «رابرت مکنالی» با تحلیل بحران نفت، به بررسی 4 سناریوی ممکن در روابط بینالملل پرداخته، که در نهایت در تمام این احتمالات ممکن تاثیر تهدید اقدامات ایران بر بهای نفت در تاریخ، بیسابقه و غیرقابل جبران نشان داده شده، و تنها راه غلبه بازار نفت بر احتمال مسدود شدن تنگه هرمز، بازگشایی مجدد آن به دست نیروی نظامی ارزیابی میشود.
* ایران از 2 مسیر مسدود کردن تنگه هرمز و کاهش صادرات خود میتواند بهای نفت را در بازارهای جهانی افزایش دهد
مقامات رسمی آمریکا و اتحادیه اروپا به تدریج آماده میشوند تا تحریم صادرات نفت خام ایران را به عنوان بخشی از یک راهبرد دیپلماتیک قهرآمیز با هدف افزایش هزینه سرپیچی تهران از خواستههای جامعه بینالمللی، در خصوص برنامه هستهای خود، به اجرا درآورند. در پاسخ به این اقدامات، ایران نیز تهدید کرده است که با بستن تنگه هرمز، مهمترین گلوگاه نفتی جهان، که روزانه محل عبور نزدیک به 17 میلیون بشکه، یا چیزی در حدود 35 درصد نفت معامله شده بر روی دریاها است، جریان جهانی صادرات نفت را مختل خواهد نمود. تشدید درگیریها، هماینک نیز میزان «صرف ریسک» نفت خام را به میزان قابل توجه 5 تا 10 دلار در هر بشکه افزایش داده است. با توجه به موقعیت شکننده و آسیبپذیر کنونی اقتصاد جهانی، احتمال افزایش «صرف ایران» بر روی بهای نفت، مقامات آمریکا و اروپا را به شدت نگران کرده است. اگر ایران بخواهد میزان صادرات نفتی خود را نیز کاهش دهد، این تصمیم بیش از پیش به بهای نفت در بازارهای جهانی خواهد افزود، بنابراین آمریکا و اروپا در حال حاضر در پی آنند که با طراحی تحریمهایی خاص، میزان ریسک کاهش صادرات ایران را به حداقل ممکن برسانند. در واقع هدف این تحریمها کاهش میزان درآمد ایران، از طریق فروش نفت است. با این وجود، ذینفعان بازار نگران آن هستند که حذف حجم فروش ایران، از مرزهای مورد انتظار در تحریمهای محدود تعیین شده فراتر رفته و درست در زمانی که ظرفیت مازاد «سازمان کشورهای صادرکننده نفت»، اوپک، به سختی میتواند این کاهش را جبران کند، امکان تامین تقاضا را به مخاطره اندازد. با داشتن چنین پیشزمینهای، امکان سیاستگذاریهای کارآمد بینالمللی، به برخورداری از درکی دقیق و موشکافانه از تمام احتمالات ممکن و گزینههای سیاسی موجود نیاز داشته تا بتواند ضربه پیامدهای احتمالی چنین رویدادی را در بازارهای جهانی نفت کاهش دهد.
* با توجه به دورنمای جغرافیای سیاسی منطقه در سال 2012، ظرفیت مازاد اوپک برای جبران تهدید ایران، بسیار ناکافی به نظر میرسد
در حال حاضر، حاشیه امن خطا در بازارهای جهانی نفت بسیار اندک و ناچیز است. بنا بر یک حساب سرانگشتی، تحلیلگران بازار نفت بر این عقیدهاند که برای امکان ثابت نگه داشتن قیمتها، حجم «مازاد» اوپک -ظرفیت تولیدی که به صورت طبیعی وارد بازار نمیشود، اما در صورت نیاز، به سرعت میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد- دستکم باید برابر با 5 درصد میزان تقاضای جهانی نفت باشد. امروزه این میزان تقاضا در بازار، برابر با 90 میلیون بشکه نفت در روز است؛ در نتیجه ظرفیت مازاد مطلوب اوپک، باید چیزی در حدود 5/4 میلیون بشکه باشد. بنا بر گزارش «اداره اطلاعات انرژی» آمریکا، در حال حاضر ظرفیت مازاد اوپک برابر با 8/2 میلیون بشکه در روز بوده که در طول تابستان آینده تا 9/3 میلیون بشکه نیز افزایش خواهد یافت؛ مقداری که با توجه به دورنمای جغرافیای سیاسی منطقه در سال 2012، بسیار ناکافی به نظر میرسد. به علاوه، برآوردهای رسمی از ظرفیت مازاد اوپک، به احتمال زیاد خوشبینانه تنظیم شده و به طور قطع به فرضهای ناآزموده در خصوص ظرفیت کلی تولید عربستان بستگی دارد.
* ظرفیت مازاد اوپک، تقریبا برابر با توان افزایش تولید عربستان است
ظرفیت نزدیک به تمام ظرفیت مازاد اوپک، در عربستان سعودی قرار دارد؛ پس به تبع، میزان ظرفیت مازاد اوپک، کاملا بسته به این است که ریاض تا چه اندازه میتواند حجم تولید فعلی خود را افزایش دهد. «علی نعیمی»، وزیر نفت عربستان، اخیرا اعلام کرده بود که ظرفیت تولید مازاد عربستان به حدود 5/2 میلیون بشکه در روز میرسد، و این کشور میتواند در مجموع تا 5/12 میلیون بشکه در روز تولید کند.
* قطع صادرات ایران، به راحتی میتواند حاشیه امن خطای ناچیز بازارهای نفت را نابود کند
با این حال، بسیاری از فعالان بازارهای بینالمللی نفت، به توانمندی عربستان سعودی برای تولید چنین حجمی مشکوک و مرددند. بر مبنای گزارشات سالانه، عربستان، از سال 1981 تا به امروز، هیچگاه بیش 10 میلیون بشکه در روز تولید نکرده است. از سویی، بنا بر تخمین «گلدمن ساکس»، ظرفیت کل تولید عربستان در حدود 5/10 میلیون بشکه در روز بوده و طبق دیگر گزارشها، تنها «در صورت اضطرار»، این کشور میتواند روزانه 11 میلیون بشکه تولید کند. وزیر نفت عربستان اخیرا اعلام کرده است که سطح فعلی تولید خام این کشور به بیش از 10 میلیون بشکه در روز میرسد؛ مقداری مشابه با برآوردهای اداره اطلاعات انرژی. اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، با توجه به تخمین گلدمن ساکس، در خصوص ظرفیت کل تولید 5/10 میلیون بشکهای عربستان، میتوان انتظار داشت که ظرفیت تولید مازاد این کشور تنها برابر با 5/0 میلیون بشکه در روز باشد. با وجود اینکه، اداره اطلاعات انرژی افزایشی بیش از 1 میلیون بشکه را در طول تابستان، برای ظرفیت مازاد پیشبینی میکند، کمبود ظرفیت اضافی مورد نیاز، حاشیه امن خطای بسیار کوچک و بینهایت گرانبهایی برای بازار نفت باقی میگذارد که به راحتی میتواند توسط قطع صادرات ایران به کل از بین رود.
* ظرفیت مازاد اوپک، ناتوان از پاسخگویی به شرایط ژئوپولتیک فعلی منطقه است
به علاوه، ظرفیت مازاد 5 درصدی تخمین زده شده، به احتمال زیاد تنها در شرایط آرام ژئوپولتیک - مانند موقعیت جغرافیای سیاسی در دهه 90- جوابگو خواهد بود؛ یعنی زمانی که ظرفیت مازاد اوپک تقریبا برابر با 5 درصد میزان تقاضای جهانی بوده و بهای نفت برای مدتها نسبتا ثابت مانده بود. با این وجود، از سال 2003، سطح ظرفیت مازاد اوپک کاهش و میزان ریسک اختلالات ژئوپولتیک (منجمله نیجریه، ونزوئلا، یمن، و لیبی) افزایش یافته است. به تبع، بهای نفت در این دوره بالا و پر نوسان بوده است. در نتیجه با توجه به اختلالات فعلی و احتمال معضلات بیشتر در آینده، اوپک برای اینکه بتواند بازار نفت را آرام نگه دارد، به بیش از 5 درصد تقاضای جهانی، به عنوان ظرفیت مازاد نیاز خواهد داشت؛ و تا جایی که آینده قابل پیشبینی است، توان دستیابی به چنین حاشیه امنی، بسیار بعید به نظر میرسد.
* تهدید باورپذیر تهران، به بستن تنگه هرمز، میتواند روزانه 17 میلیون بشکه نفت را از بازارهای جهانی حذف کند
تشدید تنشهای ژئوپولتیک ایران، عمق این آسیبپذیریها را افزایش میدهد. تهدید باورپذیر تهران حتی اگر تنها برای مدتی کوتاه قابل اجرا باشد، روزانه حجمی معادل با 17 میلیون بشکه تولید شده و در حال حمل در خلیج [فارس] را به مخاطره میاندازد؛ حجمی که ظرفیت مازاد اوپک را -که در هر صورت در شمال تنگه هرمز جای دارد- بیش از پیش محقر نشان میدهد.
* تحریم نفتی ایران، بازار نفت را بیش از پیش آشفته ساخته است
متعاقباً، با حرکت معضل دیرباز هستهای ایران به سوی تحریمهای نفتی، سهامداران آشفته بازار نفت هر روز بیش از پیش اعتماد خود را به آمارهای موجود در ارزیابیهای رسمی، در خصوص ظرفیت مازاد اوپک از دست میدهند. در صورتی که به زودی، در خصوص این مساله، پیشرفت دیپلماتیک چشمگیری حاصل نشود، به احتمال زیاد، صرف ریسک ایران در آینده باز هم افزایش یافته، و مقامات رسمی ناچار از دست و پنجه نرم کردن با چنین معضلی خواهند بود. 4 سناریوی طرح شده در زیر، به ترسیم حوادث سیاسی ممکن، تاثیر آنها بر بازار جهانی نفت، و گزینههای پیش روی سیاستگذاران برای مواجهه با آشفتگیهای به وجود آمده میپردازد.
* تحریمها با هدف کاهش ارزش نفت ایران وضع شدهاند
- سناریوها
1. تحریمهای جزئی، علیه صادرات نفت خام ایران؛ مزاحمت ایران در روند تولید و حمل و نقل نفت در خلیج [فارس]
این سناریو با وضع تحریمهای آمریکا علیه بانک مرکزی ایران و همینطور بانکهای مرکزی خریداران نفت خام این کشور (هر چند که اوباما از اختیارات لازم برای نادیده گرفتن برخی از تخلفات نیز برخوردار است)، اجرای تصمیم منع واردات از ایران، از سوی اتحادیه اروپا، و افزایش فشارها بر ژاپن و کره جنوبی، برای کاهش واردات نفت خام از ایران شکل گیرد. تحریمها با این هدف طراحی شدهاند که نگذارند نوسانات جریان صادرات نفت ایران، بهای جهانی این محصول را افزایش دهد؛ که در مقابل، با تحت فشار قرار دادن تهران برای فروش نفت خود به مجموعه کوچکی از تنها خریداران باقیمانده، شامل چین، هند، و ترکیه، که هر کدام به دنبال منافع ملی اقتصادی، با ایران وارد معامله میشوند، بهای نفت این کشور را به زیر قیمتهای موجود در بازارهای جهانی برساند.
* ایران میتواند با ذخیره کردن نفت خام در نفتکشهای خود به مدت چندین ماه، یا حتی قطع روند تولید، اقدام تلافیجویانهای را در برابر تحریمها در پیش گیرد
در این سناریو، روند توزیع نفت آسیبی ندیده، و بازارهای جهانی به لحاظ ظرفیت فیزیکی دستخوش تغییرات عمدهای نخواهد شد؛ با این حال این بدان معنا نیست که قیمتها نیز به شکلی قابل پیشبینی و قابل تحمل دچار نوسان میشوند. میزان تقاضا برای نفت خام در سرتاسر دنیا، بنا بر کیفیت یا منطقه تولید محصول متفاوت خواهد بود -برای مثال، احتمالا قیمت محصولات صادراتی روسیه افزایش خواهد یافت زیرا نفت خام «اورال» به خوبی میتواند جایگزین مناسبی برای نفت خام ممنوعه ایران در سرتاسر اروپا گردد. در همین حال قیمت فرآوردههای سنگین نفت خام در آسیا افت خواهد کرد، زیرا بشکههای ایرانی که راه اروپا را مسدود شده مییابند، به سمت شرق سرازیر خواهند شد. میانگین بهای جهانی نفت خام، اساسا تاثیر چندانی نخواهد پذیرفت، هر چند ممکن است تحت فشارهای فزاینده برخی از سهامداران بازار که پیشنهاد میدهند بخشی از نفت موجود در بازار، به عنوان ذخیره احتیاطی کنار گذاشته شود، نوساناتی را تجربه کنند. از سوی دیگر، ایران نیز میتواند با ذخیره کردن نفت خام در نفتکشهای خود به مدت چندین ماه، یا حتی قطع روند تولید، اقدام تلافیجویانهای را در پیش گیرد؛ اقدامی که قیمتهای جهانی نفت را به شدت افزایش خواهد داد. با این حال، بسیاری از تحلیلگران بر این عقیدهاند که ایران به قطع بلند مدت تولیدات خود تن در نخواهد داد، زیرا چنین اقدامی از سوی تهران، میتواند منجر به آسیبهای دائمی به صنعت نفت و همینطور منابع تجدید شونده این کشور شود.
* حتی در صورت باز ماندن مسیر آبی در تنگه هرمز، ایران میتواند با اقدامات خود این مسیر را برای نفتکشهای منطقه ناامن ساخته و بهای نفت را افزایش دهد
علیرغم تمام تلاش مقامات برای احتراز از خطر کمبود نفت، تهدید ایران و پیشبینی امکان تشدید مخاصمات در آینده، بازرگانان آشفته را به افزودن بیش از پیش صرف ایران بر روی قیمتهای جهانی نفت ترغیب کرده و خواهد کرد. سران ایرانی احتمالا دریافتهاند که درگیر شدن در یک برخورد نظامی متعارف و تمام عیار با آمریکا، هزینه -حتی اگر نه به طور فاجعهبار، که دستکم- فوقالعاده سنگینی به همراه خواهد داشت. بعید به نظر میرسد که ایران در پی آن باشد که تهدید تلافیجویانه خود در خصوص بستن تنگه هرمز را عملی کند، مگر زمانی که رهبران ایران، حکومت را در مواجهه با خطری جدی احساس کنند؛ علی ایحال، تحلیلگران عموما بر این باورند که تهران نمیتواند برای مدتی طولانی در مسدود نگه داشتن تنگه هرمز موفق عمل کند. اما حتی اگر ایران از اقدامی چنین جدی و اساسی صرف نظر کند، باز هم تهران میتواند با استفاده از مینهای دریایی، قایقهای کوچک، و نیز موشکهای خود مسیر نفتکشهای منطقه را ناامن ساخته، و با افزایش قیمتهای جهانی نفت در پی آن باشد که روسیه و چین را به مداخله دیپلماتیک برای کاهش فشارها علیه ایران، ترغیب کند. به علاوه ایران میتواند با برنامهریزی دنبالهای از بمبگذاریها در تشکیلات نفتی جنوب عراق، که به طور طبیعی، صادراتی معادل با 7/1 میلیون بشکه در روز دارد، گامهای بلند دیگری در راه رسیدن به اهداف خود بردارد. در ماه اکتبر و دسامبر سال 2011، بمبگذاریها در میدان «رمیله» در جنوب عراق تولید نفت را به میزان قابل توجه 6/0 تا 7/0 میلیون بشکه در روز کاهش داد؛ هر چند برای مدتی بسیار کوتاه.
* افزایش نیروی نظامی در منطقه و اجرای روند فروش آزمایشی ذخیره راهبردی، بیش از آنکه ضریب امنیت روانی بازار را افزایش دهد، ناخواسته به هراسهای فعلی دامن زده است
سیاستگذاران میتوانند به چند طریق با این خطرات احتمالی روبهرو شوند. امنیت منطقه در جنوب عراق، به ویژه در پایانه نفتی بصره و همینطور در محدوده مخازن و خطوط لوله اصلی وابسته به آن، باید تقویت شده و توان دفاعی در خلیج [فارس]، به ویژه با هدف محافظت از تنگه هرمز افزایش یابد. باید به سرعت با گزارشهای کذب در خصوص قطع جریان نفت برخورد شود؛ مقامات در موقعیت بسیار حساسی قرار دارند و باید مراقب باشند که اقداماتشان برای اطمینان بخشیدن به بازار، از سوی دیگر به طور ناخواسته منجر به افزایش نگرانیها و هراس از آینده نشود. سیاستگذاران باید توجه داشته باشند که اضافه کردن یک ناوگروه ضربتی سوم به نیروی حاضر در منطقه یا اجرای روند فروش آزمایشی ذخیره راهبردی، بیش از آنکه ضریب امنیت روانی بازار را افزایش دهد، نظر به فضای تهدیدآمیز موجود، میتواند ناخواسته به هراسهای فعلی دامن زند. نتایج مثبت این اقدامات یا عملیاتهای مشابه دیگر تنها در صورتی قابل محاسبه است که تبعاتشان در کنار ارزیابی تهدیدات حقیقی موجود و تهدیدات احتمالی -با کارکرد تخریب روانی- به طور همزمان مورد بررسی قرار گیرند. تا این لحظه، دولت اوباما زیرکانه و با انکار -به حق- و اطمینانبخشی امنیتی، با گزارشهای هولانگیز مطبوعات و تهدیدات خصمجویانه ایران مقابله کرده است.
* اعضای آژانس در خصوص عرضه ذخایر راهبردی، دچار اختلاف نظرات جدی هستند
به علاوه بسیار مهم است که آژانس بینالمللی انرژی بتواند زمان و چگونگی روند استفاده از ذخایر را به وضوح و روشنی برنامهریزی کرده و اعضا را نسبت به اجرای آن ملزم سازد. در ژوئن سال 2011 و در برنامه عرضه ذخایر، مخالفتهایی جدی در میان اعضای آژانس مشاهده شد و سران آژانس باید بسیار خوششانس باشند که چنین درگیریهایی را در آینده تجربه نکنند. بنا بر گزارشها، آژانس اخیرا در حال بازبینی برنامه فعلی خود در زمینه برداشت روزانه 4/14 میلیون بشکه از ذخایر راهبردی -در طول یک ماه- است.
* تحریم کامل صادرات نفتی ایران، بهای نفت را تا بشکهای 140 دلار نیز افزایش خواهد داد
2- تحریم کامل، یا تقریبا کامل صادرات نفتی ایران
اگر آمریکا و جهان بخواهند فراتر از برنامه تحریم محدود نفت ایران -با هدف پس زدن و کاهش درآمد صادرات نفتی این کشور- گام برداشته و به جای آن کل یا حجم عمده صادرات ایران را به حالت تعلیق درآورند، به احتمال بسیار زیاد، بهای نفت خام به طور ناگهانی و چشمگیری افزایش خواهد یافت. برخی از تحلیلگران معتقدند که این افزایش تا مرز 140 دلار نیز پیش خواهد رفت.
* افزایش تولیدات اوپک نمیتواند آرامش را به بازارهای نفتی بازگرداند
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، سهامداران بازار در خصوص توانمندی اوپک در جبران کاهش نفت خام ایران و در عین حال باقی گذاشتن حاشیه امن لازم، بسیار بدبین و مرددند. بسته به اینکه نفت ایران با چه سرعتی از بازارهای جهانی خارج شود، افزایش قیمتها، سیاست کاهش اجباری مصرف را با هدف دستیابی به تعادل پیشین بازار به دنبال خواهد داشت. با این حال، حساسیت کوتاه مدت قیمتها به کاهش تقاضای نفت بسیار اندک بوده و در شرایطی بحرانی که ذینفعان تجاری از واهمه احتمال کمبود بلند مدت و بینالمللی نفت، به دنبال ثابت نگه داشتن یا افزایش میزان ذخایر نفتی باشند، حتی کمتر نیز خواهد شد. افزایش تولیدات اوپک هر چند میتواند به انزوای سیاسی ایران کمک کند، اما بعید است که بتواند به فضای بازار در خصوص امکان تهیه نیازهای نفتی در آینده، آرامش و اطمینان بخشد. مقامات با توسل به ذخایر راهبردی آژانس بینالمللی انرژی، میتوانند حذف حجم صادرات ایران از بازار را جبران کنند؛ ذخایری که به راحتی میتواند، جریانی با نرخ 5/2 میلیون بشکه در روز -تقریبا معادل با حجم صادرات ایران- را، برای ماهها یا حتی فصلهای متوالی در صورت نیاز، به بازار روانه کند. به علاوه برای ممانعت از روند احتکار نفت، میتوان به چین، هند، تایلند، و دیگر کشورهای غیر عضو در آژانس بینالمللی انرژی، پیشنهاد داد که تحت شرایطی از امکان دسترسی به ذخایر راهبردی برخوردار شوند.
* حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران، میتواند زیرساختهای نفتی در خلیج فارس را به شدت تهدید کند
3- حمله نظامی اسرائیل، یا آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، با پرهیز از ایراد خسارت یا ایجاد اختلال در زیرساختهای نفتی این کشور
حمله نظامی اسرائیل یا آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، به احتمال قوی منجر به وارد آمدن ضربهای ناگهانی به قیمتها شده (طبق بازبینی «گروه رپیدان» از شرایط بازار، چیزی در حدود 23 دلار در هر بشکه در نخستین روز حمله احتمالی اسرائیل) و از سویی بازرگانان را به افزایش بیشتر قیمتها در واکنش به افزایش احتمال تشدید برخوردها وادار خواهد ساخت. متعاقب چنین حملهای، سیر بهای نفت به پیشبینی فعالان بازار در خصوص احتمال تشدید و مدت برخوردی که میتواند منجر به آسیب دیدن زیرساختهای نفتی در خلیج [فارس]، یا مسدود شدن تنگه هرمز شود، بستگی خواهد داشت. آژانس بینالمللی انرژی و سیاستگذاران باید در نخستین ساعات و روزهای پس از حمله نظامی، نظارت و کنترل دقیقی بر روند تولید و حمل و نقل نفت در خلیج [فارس] داشته باشند، و همزمان به سهامداران بازارهای نفتی اطمینان دهند که به خوبی میتوانند در برابر هر اختلال احتمالی در روند صادرات نفت واکنش نشان دهند.
* حمله نظامی به ایران، میتواند پاسخ نظامی ایران را نیز به همراه داشته باشد و بهای نفت را بیش از پیش افزایش دهد
با این فرض که حملات نظامی، تنها در قالب فعالیت نیروهای هوایی بوده، و به سایتهای اتمی ایران آن هم تنها در طول بازهای کوتاه مدت و چند روزه، محدود بماند، برنامهریزی احتمالی عرضه ذخایر راهبردی میتواند به سرعت انجام گرفته به گونهای که مانع از جلوه تهدیدآمیز شرایط در فضای روانی بازار نفت گردد. اما اگر برخوردها تشدید شده و اهداف اقتصادی یا حکومتی ایران را دربرگیرد، یا در صورتی که تهران در پاسخ، حملهای نظامی را علیه نفتکشها یا تاسیسات دریایی نفتی صورت دهد، برنامهریزی احتمالی آژانس باید به شکل محسوس و قابل مشاهدهتری تنظیم شده و در این بین آمریکا میتواند با طرحریزی فروش «مخازن نفتی راهبردی» خود، به بازار آرامش داده و این اطمینان را ایجاد کند که آژانس حتی از توان جبران خسارات و کاهشهای عمده در میزان عرضه نفت نیز برخوردار است. تاثیرات حقیقی بر بهای نفت خام در سناریوهای مختلف مفروض از تهدید ایران، و گزینههای موجود برای تخفیف این آثار به عوامل و فاکتورهای بسیاری وابسته و قطعا به سختی قابل پیشبینی است؛ به نظر میرسد که سیاستگذاران تنها پس از اجرای واقعی برنامههای خود، قادر به دریافت میزان توانمندی این سیاستها باشند.
* ایران همچنین میتواند صادرات گاز طبیعی مایع در قطر را نیز به سختی تهدید کند
ایران حتی اگر از مسدود کردن تنگه هرمز نیز چشم بپوشد، باز هم برای ایجاد اختلال در روند تولید و صادرات نفت خام و گاز طبیعی مایع در منطقه خلیج [فارس]، از گزینههای متعدد دیگری برخوردار است. همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، ایران میتواند با استفاده از نیروهای خود یا گروههای وابسته، حملاتی را با هدف گرفتن تاسیسات نفتی در جنوب عراق برنامهریزی، یا به تاسیسات نفت و گاز مایع در عربستان سعودی یا قطر حمله کند. در حال حاضر، تمام توجهات، تنها به نفت معطوف شده است، در حالی که باید به یاد داشته باشیم که قطر به تنهایی یک سوم نیازهای بینالمللی به گاز طبیعی مایع را تامین میکند.
* تهدید کلان قطع جریان نفت از تنگه هرمز، در تاریخ مدرن کاملا بیسابقه است
4- یک برخورد منطقهای، منجمله مسدود شدن موقتی تنگه هرمز
در صورتی که درگیریها با ایران تشدید شده و به یک برخورد نظامی منطقهای و قطع جریان انتقال نفت از مسیر تنگه هرمز منجر شود، امکان مدیریت اوضاع برای آژانس بینالمللی انرژی، بسیار سختتر خواهد شد، مگر اینکه اختلال ایجاد شده تنها برای چند روز به طول بینجامد. روزانه، نزدیک به 17 میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز جابهجا میشود. مسدود شدن این مسیر، حتی برای مدتی کوتاه، در مقایسه با تمام اختلالات جریان نفت در بازارهای جهانی، در تاریخ مدرن بسیار هولناکتر و کاملا غیرقابل قیاس است. با این حال، گزینههایی برای تغییر مسیر صادرات خلیج [فارس] از تنگه هرمز نیز پیش روی جامعه بینالمللی قرار دارد. عربستان سعودی میتواند حجمی برابر با 5/1 میلیون بشکه در روز از تولیدات خود را از طریق ظرفیت استفاده نشده در خطوط لوله شرق-غرب به پایانهای نزدیک به منطقه «ینبع» عربستان سعودی که در دریای سرخ واقع است، به بازار نفت بفرستد. به علاوه، خط لولهای جدید در امارات متحده عربی وجود دارد، که راهی فرعی برای دور زدن تنگه هرمز به شمار میآید، و انتظار میروند که در تابستان سال 2012 برای انتقال نفت خام آماده شده و بتواند ظرفیتی نزدیک به 5/1 میلیون بشکه در روز را جابهجا کند.
* حتی نگرانی از مسدود شدن تنگه هرمز نیز میتواند، بهای نفت خام را به شدت افزایش دهد
تنها واهمه از چنین اختلال مهیبی نیز میتواند صرف ریسک قابل توجهی به بهای نفت خام اعمال کند و توجه بازارهای جهانی را از ظرفیت مازاد اوپک منحرف سازد؛ ذخیرهای که در هر صورت برای ذخیره راهبردی اعضای آژانس بینالمللی انرژی غیرقابل دسترس خواهد بود.
- گزینهها، دورنما و پیامدها
- جبران کمبود عرضه نفت در بازار به واسطه ضربه افزایش بهای نفت به میزان تقاضا:
نامطلوب. با توجه به ضعف اقتصادی، کاهش مصرف تا جای ممکن، اولویت کشورهای مصرف کننده برای تعدیل اثر بلند مدت ضربه وارد شده به بهای نفت، خواهد بود. با یک حساب سرانگشتی، کمبود حدود 13 میلیون بشکه در روز (جریان 17 میلیون بشکهای تنگه هرمز منهای احتمال جابهجایی 4 میلیون بشکه از طریق خطوط لوله پیرامون این منطقه)، برای متوازن کردن کل بازار از طریق افت تقاضا، افزایش قیمتی نزدیک به 140-240 درصد را نیاز خواهد داشت.
- پذیرش برداشت از ذخایر کشورهای مصرفکننده (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی):
غیرقابل اجتناب. کاهش موجودی ذخایر کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، علیرغم سطح اندک میزان این ذخایر، محتمل و قابل پذیرش است. همانطور که پس از اختلالات ایجاد شده در حوادث لیبی و فوکوشیما در سال جاری مشاهده شد، آن دسته از کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی که تنها به حفظ حداقل سطوح موجودی، نیازمندند، به احتمال زیاد میتوانند به کاهش سطح برداشتها کمک کنند. اما از آنجا که مسدود شدن تنگه هرمز، اختلال بسیار بزرگ و بیسابقهای در روند جریان نفت ایجاد خواهد کرد، ممکن است مقامات تمایل داشته باشند که برای ممانعت از کاهش عمده ذخایر، چه در طول قطع جریان نفت و چه پس از آن، با استفاده از ذخایر راهبردی، موجودی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را دوباره افزایش داده و پر کنند.
- افزایش بخشی از تولیدات اوپک، که میتواند از مسیری غیر از تنگه هرمز به بازار روانه شود:
کارآمدترین گزینه ممکن. بخش اندک -حتی نزدیک به صفر- ظرفیت مازاد تولیدات اوپک در خارج از محدوده خلیج [فارس] قرار دارد. تمام حجم ظرفیت «مازاد» عربستان سعودی در جریان مسدود شدن تنگه هرمز غیرقابل استفاده خواهد ماند، اما ریاض میتواند روزانه نزدیک به 5/2 میلیون بشکه از تولیدات خود را از طریق خطوط لوله دیگری که در منطقه ینبع در دریای سرخ واقع است، به بازار روانه کند. به علاوه، ممکن است در تابستان آینده، امارات متحده عربی، بتواند خط لوله حبشان-فجیره را به مرحله بهرهبرداری رسانده و بتواند 5/1 میلیون بشکه دیگر را با دور زدن تنگه هرمز، به ظرفیت صادرات روزانه خود اضافه کند. عربستان و امارات هر دو از انگیزههای تجاری و ژئوپولتیک بسیاری برای استفاده از این خطوط لوله و کنار گذاشتن گزینه انتقال نفت از طریق تنگه هرمز، برخوردارند. حجم افزوده صادرات را میتوان از طریق ایجاد خطوط لوله دیگر (برای مثال خط لوله کرکوک به جیحان) یا با استفاده از بارکشهای نفتی نیز به بازار منتقل کرد، اما چنین گزینهای برای انتقال نفت، غیرمطمئن و به احتمال زیاد تنها محدود به چند صد هزار بشکه در روز خواهد بود. ونزوئلا، دوست ایران و یکی از اعضای اوپک به احتمال قوی، علنا با افزایش تولیدات مخالفت خواهد کرد. هر چند بعید به نظر میرسد، اما ممکن است هوگو چاوز بخواهد به خاطر دوستی با تهران، و همینطور کسب درآمد بیشتر نسبت به کاهش میزان عرضه در برابر تقاضای جهانی اقدام کند. در این صورت، و با توجه به اینکه ونزوئلا چهارمین تامینکننده بزرگ تقاضای نفتی آمریکا به شمار میآید، و جبران نقصان 9/0 میلیون بشکهای عرضه این کشور در روز، به سختی و کندی قابل جبران خواهد بود، میزان برداشت از مخازن نفتی راهبردی آمریکا احتمالا افزایش چشمگیری خواهد یافت.
- افزایش تمام قوای تولید و کاهش سطح تقاضا در کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی:
نسبتا کارآمد. چنین گزینهای تنها در حالتی که به سرعت و قدرت اجرا شود، میتواند موثر واقع شود. در یکی از گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی در سال 2005، با عنوان «ذخیره شتابزده نفت» تخمین زده شده بود که محدود کردن اضطراری سطح تقاضا در حمل و نقل (دورکاری، حمل و نقل عمومی، و غیره) میتواند در کوتاه مدت، منجر به ذخیره نزدیک به 1 میلیون بشکه نفت در روز شود. در سال 2005، میزان کاهش تقاضا و افزایش تمام قوای تولید، به حدود 2 درصد رسیده و 11 درصد از پاسخ آژانس به کمبود روزانه 60 میلیون بشکهای ناشی از طوفان کاترینا را جبران کرد.
- تنظیم برداشت از ذخایر راهبردی آژانس بینالمللی انرژی:
به احتمال زیاد مورد نیاز. در صورتی که صادرات روزانه 2/2 میلیون بشکهای ایران، یا حجم مشابهی از تولیدات نفتی جنوب عراق قطع شده، یا اختلال بزرگتری در جریان انتقال نفت از تنگه هرمز به سمت بازارهای جهانی ایجاد شود، اجرای چنین گزینهای مورد نیاز خواهد بود.
* آژانس بینالمللی انرژی حتی با توجه به محاسبات بر روی کاغذ نیز نمیتواند خسارت ناشی از مسدود شدن تنگه هرمز را جبران کند
در صورت رخداد حادثه شگرف اختلال بلند مدت در جریان تامین نفت از طریق خلیج فارس، کشورهای مصرف کننده خواهند کوشید تا اقتصاد خود را با توسل به فهرستی از گزینههای نامطلوب و ناکارآمد، در برابر ضربه ناگهانی وارد شده به بهای نفت محافظت کنند. قدرتمندترین گزینه ممکن، برداشت سنگین از ذخایر راهبردی است که آژانس بینالمللی انرژی ادعا میکند از طریق آن میتواند در نخستین ماه، به طور متوسط روزانه ظرفیتی معادل 4/14 میلیون بشکه را تامین کند. حتی بر روی کاغذ نیز آژانس توان جبران کسری 17 میلیون بشکهای در روز را نخواهد داشت، اما با فرض تامین 5/2 میلیون بشکه از طریق خطوط لوله شرق-غرب و حبشان-فجیره میتوان به طور خالص در حدود 5/14 میلیون بشکه از این کمبود را تامین کرد.
* برداشت از ذخایر راهبردی، در عمل با معضلات عدیده و عمدهای روبهرو است
در عمل، و به دلایل تجاری، لجستیک، و سیاسی، امکان تامین 4/14 میلیون بشکه در روز در ماه نخست، بسیار نامطمئن به نظر میرسد. در دوران گذشته، کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی، تنها توانسته بودند مقادیر بسیار کمتری نسبت به وعدههای اولیه خود را تامین کنند؛ زیرا شرکتهای نفتی با گوشهچشمی به بهای نفت و موقعیت خود در بازار، همیشه حاضر به عرضه تمام قوای محصولات خود نمیشوند. به علاوه، عرضهای با نرخ 4/14 میلیون بشکه در روز، از تمام برداشتهای پیشین آژانس از ذخایر راهبردی خود، بسیار فراتر میرود، و همانطور که در بالا به برآورد بازار از ظرفیت مازاد اوپک اشاره شده بود، حجم اعلام شده این ظرفیت از نظر ذینفعان بازار بسیار نامحتمل و دور از دسترس است. از سویی، عرضه ذخایر با حداکثر نرخ ممکن، میتواند منجر به ایجاد وحشت در بازار شده و بخش خصوصی را به احتکار نفت ترغیب کند. از طرف دیگر، مقامات ممکن است بخواهند منابع خود را برای کمبودهای نفتی احتمالی دیگر در آینده ذخیره و نگهداری کنند. به علاوه، در آمریکا و برخی از دیگر کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی، سرعت برداشت از ذخایر راهبردی، ممکن است به واسطه تنگناهای تجاری و عدم امکان دستیابی به واردات از پیش برنامهریزی شده در نخستین هفته پس از قطع جریان نفت، با سختی و محدودیتهای قابل توجهی مواجه شود. در این کشورها، تزریق ذخیره راهبردی به شبکه تجاری تا زمان تخلیه سیستم لجستیکی از نفت باقیمانده یا انقال حجم موجود به جایی دیگر نمیتواند صورت پذیرد.
* در نهایت کارآمدترین روش ممکن برای جبران خسارت مسدود شدن تنگه هرمز، بازگشایی مجدد این مسیر به دست نیروهای نظامی خواهد بود
علیرغم این محدودیتها، و در صورت وقوع بدترین درگیریهای ممکن در منطقه که منجر به خسارات عمده به میزان نفت صادراتی از خلیج [فارس] شود، ممکن است مقامات بینالمللی تصمیم بگیرند تا با اعلام خیرهکننده برداشت روزانه 4/14 میلیون بشکه از ذخایر راهبردی، گام بلندی در راهی پرمخاطره بردارند. اما به نظر میرسد که چنین اقدامی تنها با گذشت زمان و از طریق افزایش تولیدات اوپک و عرضه گستردهتر ذخایر راهبردی آژانس بینالمللی انرژی، بتواند بازار را به امکان تامین کمبودها دلگرم سازد. در هر حال، و در نهایت، قابل قبول و کارآمدترین روش ممکن برای محدود کردن و کاهش اثر ضربه وارده به بهای نفت تنها در دست ارتش و از طریق بازگشودن تنگه هرمز به روی نفتکشها میسر است.